بسم الله
امروز در وبلاگ گل دختر مطلبی با عنوان (چادر من کو؟)، خواندم. خب به نظر من چادر من و شما سرمان است.! این پست را نه فقط در جواب این مطلب، بلکه چون زیاد در جمع هایی بوده ام که بر سر این قضیه بحث کرده اند می نویسم.
چادر هایی که با طرح های مختلف از جمله ملی، کمری، صدفی یا همان دانشجویی، عربی،لبنانی، امارتی، عبایی و حتی چادر شالی هیچ کدام نقشه دشمن برای از بین بردن حجاب کامل یا سبک کردن چادر نیست. بلکه اصل قضیه این است که با آن افتضاحی که از نظر فرهنگی دولت اصلاحات در جامعه به بار آورد که جای بحث فراوان دارد، حدودا سال 1382 بود که عده ای خودی دست به کار شدند و برای ترویج حجاب و چادر چاره ای اندیشیدند.
خواهر عزیزم، مگر شما تا به حال ندیده ای که کسی به خاطر سختی چادر ایرانی چادر را کنار گذاشته و اول با مانتوی بلند و روسری بلند در جامعه حاضر شده و بعد رفته رفته مانتو کوتاه تر شده و روسری کوچکتر شده است و ... شما تا به حال در هم کلاسی ها، آشناها، هم محله ای ها، فامیل ها، دوستان ندیده اید که کسی بچه دار شده و همزمان بغل کردن بچه و گرفتن چادر ایرانی برایش سخت بوده و چادر را اجبارا کنار گذاشته است؟ گرفتن چادر ایرانی با دست و نگه داشتن چادر و حفظ حجاب کامل و همزمان خرید کردن یا بچه بغل کردن سخت است. خواهر من همه که در قدرت ایمان و یا تحمل سختی ها مثل هم نیستند، هر کسی ظرفیتی دارد.
بعد اینکه کجای دین و کدام امام گفته است که حجاب کامل فقط چادر ساده ایرانی است؟ آری، حجاب کامل چادر است چون رنگ آن مشکی است که از نظر روانشناسی رنگ مشکی حرف های فراوانی دارد و بهترین برای حجاب است؛ چون تنگ نیست و برجستگی ها ی بدن زن را نمایان نمی کند و اصل حجاب هم برای همین، حجاب است؛ چون از سر تا پا را می پوشاند. خب این خصوصیات هم در چادر ساده ایرانی هست هم در چادر لبنانی و هم در چادر کمری(همان چادر چاقچور قدیم). بقیه چادر هایی را هم که نام بردم هزاران شرف دارند به هر نوع مانتویی که فکر کنید، حتی همان حجاب لبنانی ها که مانتوهای بلند و روسری های مشکی می پوشند. به هر حال آن هم مانتو است و زیبایی خود را دارد ...
چه چادر ایرانی ساده و سنتی و چه چادر ملی یا لبنانی، هر کدام را که سر کنیم بستگی به خود فردی دارد که چادر را انتخاب کرده است. حتی با چادر سنتی ایرانی هم می شود طوری بود که حجاب کامل نباشد. کما اینکه هستند خانمهایی که در خیابان می بینیم و بعضا دستشان از مچ بیشتر نمایان است، جلوی چادر مرتبا باز است ، گردی صورت هم بیش از حد مجاز معلوم است. همین ها بودند که ذکر کردم به خاطر سخت بودن کنترل چادر ایرانی به مانتو روی می آوردند و کم کم همه چیز بر باد فنا می رفت. ولی همین خانم ها یا دختران جوانی که ممکن بود چادر را کنار بگذراند اکنون چادر ملی و چادر شالی و غیره را به مانتو ترجیح می دهند. آیا این واقعا جای شکر ندارد؟
من چون خود به شخصه درگیر این مسائلی که عرض کردم بوده ام و از نزدیک با این افراد در تماس بوده ام بنابراین به صدق و دقت حرفی که میزنم اطمینان ویقین کامل دارم.
باز هم می گویم نباید دگم بود و متعصبانه فکر کرد. این اعتراض مثل آن است که زنی که علاوه بر چادر پوشیه هم می زند به بقیه اعتراض کند که چرا اینها پوشیه نمی زنند. همه در قدرت ایمان و تحمل و صبر ظرفیت یکسانی ندارند. هیچ زن مومن محجبه ریشه داری چادر ایرانی را کنار نمی گذارد تا چادر ملی تنگ یا چادر شالی بپوشد. پس چادر این طیف سرشان است.اتفاقا دست خانم جنابی که طراح اصلی انواع چادر بود درد نکند که باعث شد بسیاری از دختران سر زمین من، به جای روی آوردن به انواع مانتوهای مدل به مدل و رنگارنگ طراحی شده توسط غرب زدگان، به چادر روی آورند. رنگ بندی چادر ها هم چند رنگ بیشتر نیست مشکی، قهوه ای، سرمه ای، طوسی که هیچ کدام هم رنگ های مهیجی نیستند.
بر تمام دختران ایران زمین که چادر را با هر اسمی که باشد، به عنوان پوشش انتخاب می کنند، درورد می فرستم.
پی نوشت:
_من دگم نیستم.من متعصب نیستم. من نمی خواهم به خاطر تعصب بیخودی و شخصی من روی مسائل دینی، عده ای را از دینم زده کنم.
_اصل طرح های خانم جنابی، هم چادر ملی، هم کمری، هم صدفی و هم چادر شالی همه به گشادی چادر لبنانی بودند اما هنگام دوخت، خیاطان بنابر سلیقه خانمی که چادر را انتخاب کرده و سفارش می دهددر طرح اصلی آن دست می برند. ولی باز هم مانتو نیست چون رنگ مَحرَم است، چون بلند است، چون به تنگی و چسبانی مانتو نیست. چون حجاب است.
پی نوشت:
لینک این مطلب در حجاب نیوز