سفارش تبلیغ
صبا ویژن

92/3/16
1:53 عصر

سریال پروانه و اصطلاح جالب پروانه

بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های اجتماعی، سریال پروانه، آشنایی به قصد ازدواج

بسم الله الرحمن الرحیم

سریال "پروانه" سریالی جذاب بود. در بین تمام نکات مثبتی که داشت، یکی از آنها نشان دادن ارتباط واقعی دو جوان جامعه ی ایرانی بود. پروانه و امیر. شاید خیلی از جوانان ایرانی با هر مذهب و طرز فکری چنین آشنایی هایی را تجربه کرده باشند. آشنایی هایی که در فعالیت های مختلف دانشجویی، فرهنگی، سیاسی و یا حتی به واسطه ی  فامیل بودن  و یا به دلیل رفت و آمدهای دوستان خانوادگی پدر و مادر و خانواده هایشان، به وجود می آید. آنچه در داستان خانم ِ پروانه، به نمایش گذاشته شد اتفاق ها و روابط بسیار جالبی بود که برخوردهای این دو جوان یعنی پروانه و امیر آن ها را می ساختند.


عشق پاک و آتشینی که به جان پروانه افتاده بود و امیر به هر دلیلی و در این داستان به دلیل آنکه عقد کرده داشت، از آن بی خبر بود. مهربانی ها در عین رعایت کردن حریم ها بسیار جالب و ملموس بود. آشنایی و محبت و عشق و علاقه در داستان این دو نفر در آخر، منجر به ازدواج شد. اما در عین حال، از طرف دیگر، نرگسی هم حضور داشت و در داستان دیده می شد. اگر بخواهم به نرگس و امیر ِ داستان بپردازم، آشنایی و حتی پیمان ِ عقد ِ این دو جوان به دست تقدیر منجر به ازدواج نشد و در حد ِ همان عشق، به پایان رسید.


خیلی وقت ها در جامعه ی ما پیش می آید که دو جوان ِ مومن با هم آشنا می شوند و به آن حد ِعلاقه ی اولیه می رسند، و این باعث می شود که با رعایت همه ی حریم ها به دنبال شکوفایی و به کمال رساندن این علاقه بروند و شریک زندگی یکدیگر شوند. آرام آرام این آشنایی جلو می رود تا اینکه یک جایی به بن بست می رسد و به دلیلی، حالا هر دلیلی که باشد و سنگ راه شود، عقل روی علاقه و محبت به وجود آمده سایه سنگین ِ خود را می افکند و رفته رفته  و ارام آرام و به تلخی هر دو به این باور می رسند که دیگر کار تمام است و ادامه ی راه برای رسیدن به آن کمالو آرامش مطلقِ مدنظر، غیر ممکن است.


معمولا عکس العمل و برخورد جوانان در این قسمت از پروسه ی محبت و شناخت، متفاوت است. بعضی بسیار غصه می خورند. بعضی آنقدر زندگی را به خود سیاه می کنند که شب و روزشان یکی می شود و یا حتی بیماری به سراغ آنها می آید. بعضی خود را با انواع ِ سرگرمی ها دلخوش می کنند تا تلخی داستان عشق نافرجام را حس نکنند.

و اما بعد، 3-4 سالی است که زندگی به من یاد داده است که به جای فکر کردن و غصه خوردن در ناگواری های زندگی، اتفاق های بد را هرچقدر هم که احساس و عاطفه را درگیر می کنند، عقلانی نگاه کنم و عقلانی بسنجم و عقلانی از کنارشان رد شوم، بدون هیچ ردپایی از احساس و عاطفه. نه تنها فقط در اینگونه مسائل فوق الذکر بلکه در تمام مشکلات و سختی ها.


آنچه دو خط بالا را به سریال "پروانه" پیوند می دهد، این است که پروانه اصطلاحی داشت که من نیز شبیه آن را دارم. به این دلیل و به دلیل برخی اخلاق های دیگر ِ پروانه، وقتی این سریال را می دیدم خیلی جاها با خانم ِ پروانه همزاد پنداری داشتم.


اصطلاح پروانه این بود که در اتفاق های بدی که می افتاد می گفت: "کاری ِ که شده" و من همیشه می گویم " چیکار کنم، شده دیگه"


و از آنچه در داستان دیدم متوجه شدم که هر دو واقعا برایمان در حد ِ همین عبارت و اصطلاح، گذشته اهمیت دارد هرچقدر هم که در گذشته  اشتباه کرده باشیم. و یقین دارم آنچه مهم است آینده است. همین تک تک لحظاتی که پیش روی ماست. و البته گذشته با تمام ِ آدم هایش مخصوصا آنهایی که در کنارشان حُب و علاقه و آرامش داشته ام، برایم بسیار با ارزش و مهم و محترم خواهند بود برای همیشه.

 



91/11/26
6:19 عصر

نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی

بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های اجتماعی، نمایشگاه رسانه های دیچیتال انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز بعد از ظهر سری به نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی زدم. روز دومش بود. نسبتا خلوت بود. تعدادی سی دی مناسب مدرسه گرفتم برای بچه ها و کلاس. تقریبا همه ی غرفه ها رو هم دیدم و آشنا شدم با سابت و فعالیت هاشون. به نظرم آینده این نمایشگاه خیلی روشن و افق خیره کننده ای خواهد داشت.


91/11/22
11:17 عصر

چند کلام درباره ی سینما با جناب آقای فخیم زاده

بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های اجتماعی، سینمای ایران، سی و چهارمین جشنواره ی فیلم فجر، آقای مهدی فخیم زاده

بسم الله الرحمن الرحیم 

امشب در شام 22 بهمن، اختتامیه ی جشنواره ی بیت المللی فیلم فجر، از شبکه نمایش به صورت زنده پخش شد! خدایی اش این سینما گران چقدر با هم بد رفتارند. واقعا وقتی که نحوه ی رفتار و ادب خیلی از این افراد با خودی هایشان این است، من ِ جوان این مملکت، اولا چه توقع نا به جایی تا کنون از اینان داشته ام که با فیلم هایشان برای ارتقای فرهنگ این مملکت کاری کنند و دوما چرا من از کسانی که با خودی هایشان هم خوب نیستند و بد رفتارند و به هم تیکه و طعنه می زنند؛ توقع داشته ام که با مقدسات من بازی نکنند و آن ها را به سخره نگیرند    .

آقای فخیم زاده در نطق پایانی شان گفتند که مردمِ از سینما قهر کرده...و این بهانه ای شد تا سر درد و دل من باز شود.


جناب آقای کارگردان، وقتی 99 درصد فیلم هایی که ساخته می شود به مقدسات مردم توهین می کنند چرا من باید به سینما بیایم؟ به عنوان یک دخترِ جوانِ سرزمینِ ایران، وقتی به سینما می روم و می بینم چادر را که پوشش منتخب اکثر بانوان ایرانی است، پوششی که نه به اجبار انتخاب شده، بلکه با اختیار و از روی آگاهی، بسیاری از زنان ایران آن را برگزیده اند و از طرفی نیز چادرعلاوه بر پوشش، یک تقدسی نیز در بین ایرانیان دارد، وقتی که در سینما فیلم هایی اکران می شود که این پوشش را به مسخره می گیرند و یا به آن توهین می کنند، قطعا وضعیت سینمای ما بهتر از این نخواهد بود.

وقتی که یک دختر جوان چادری به سینما می رود و در فیلم زنی که می خواهد خودش را از چشم کسی قایم کند، یک چادر مشکی به سر می کند و با مسخرگی نقشش را بازی می کند و یا زنی که بدبخت و بیچاره و بی سواد است یک چادر مشکی سرش می کند و یا زنانی با لباس ها و صورت ها و رفتار هایی خشن و غیرزنانه در فیلم ها با چادر نمایش داده می شوند، قطعا دو راه برای دختر جوان وجود خواهد داشت: یا فیلم روی او تاثیر می گذارد و به اصطلاح برای آنکه از قافله عقب نباشد و با کلاس باشد و جزء این زنانی که رسانه به بدی آنها را به تصویر می کشد نباشد، چادرش را بردارد و یا راه دوم این است که طرف از سینما به قول شما قهر کند. دختر جوانی که دورو برش را در جامعه ی واقعی می بیند و آنچه فیلم ها از بانوان چادری به تصویر می کشند را نمی بیند و پی می برد که از این قشر که بسیار هم زیادند دارد سیاه نمایی می شود؛ وقتی در بین دوستان و خانواده و اقوام او، بانوان چادری زیادی هستند که زمین تا آسمان با آنچه سینما به تصویر می کشد فرق دارد، نه تنها این دختر جوان چادرش را بر نمی دارد ، اتفاقا در نوع پوشش خود محکم تر هم می شود و اینجاست که از سینمای دروغین و غیر واقعی و سیاه نما، دلزده می شود.

آقای فخیم زاده شما گفتید که در سال گدشته فقط 10 درصد ایرانیان به سینما رفته اند و 90 درصد مردم حتی یک بار هم به سینما نرفته اند. آقای کارگردان، من یکی از کسانی بودم که سال گذشته سینما را تحریم کردم و اتفاقا به دوست و آشنا هم توصیه تحریم کردم. البته چندباری به سینما رفتم و دیدن همان 2-3 فیلم باعث تحریم سینما از طرف من شد. شما فرمودید 90% مردم به سینما نرفته اند. این 90% همان هایی هستند که در فیلم ها حذف شده اند.

وقتی سینماگران عده ای از مردم که اکثریت هستند را از فیلم و سینما حذف می کنند، باور کنید که مردم آنها را حذف خواهند کرد.

جامعه ی ایران یک جامعه ی مذهبی، اخلاقی و خانواده مدار است. وقتی این موارد از فیلم ها حذف می شود، وقتی جوانان مومن و تحصیلکرده و ومحجوب هیچ جایگاهی در فیلنامه های سینمایی ندارند؛ حتی یک فیلم در سال... وقتی مصطفای ما شهید می شود و سینما از سه تیغه های یقه بازی که همسر و مادرشان در فیلم هیچ رگ و ریشه و پوشش مذهبی ندارند برای بحث هسته ای استفاده می کند و اینگونه خلاف آنچه در جامعه ی ایران واقعیت است را به تصویر می کشد و فیلم می سازد و هزاران مورد دیگر مانند اینها، واضح است که 90% مردم سینما را رها می کنند برای همان 10 درصدی که در فیلم ها و سینما به آن ها پرداخته شده و سینما برایشان احترام قائل است.

اینگونه فیلم سازی یعنی 1- یا فیلم ساختن از روی قصد و غرض سیاسی برای عوض کردن طرز فکر و کشاندن جامعه و نسل چدید به آنجایی که عوامل فیلم می خواهند و یا 2- فیلم ساختن بدون دانستن واقعیت های جامعه ی ایران و بدون تلاش و تحقیق برای شناخت اکثریت مردم و جوانان و بانوان و فرهنگ و اولویت های ایرانی که هر دو مورد با شکست مواجه خواهد شد همانطور که امروز سینمای ما یک سینمای مهجور و محکوم است. باید سینماگران دلسوز ایران و سینما، اشکال کار را پیدا کنند و راه درمان را بیایند وگرنه آن قشری از سینماگران که دلشان برای این مردم نمی تپد و فقط در فکر منافع خود و انتقام گرفتن از این مردمند هرگز به فکر راه چاره نخواهد بود.  


 


91/7/7
2:17 عصر

مسنجر همگانی ِملی، یاهو مسنجر یا جیتالک

بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های اجتماعی، جامعه مجازی، چت، مسنجر ملی

بسم الله الرحمن الرحیم

در خبرها آمده است که این فیلتر بودن جیمیل قرار است ادامه یابد تا به اینترنت ملی ختم شود. چند سالی است که یاهو مسنجر، کاربردش را برای بسیاری از نتوندهای دنیای مجازی از دست داده است؛ چرا که جیتالک که از طریق جیمیل ها نیز قابل دسترسی می باشد، جای یاهو مسنجر را گرفته است! اما در این هفته ی گذشته جای خالی مسنجر دیگری جهت برقراری ارتباط با دوستان، بسیار حس می شود. حتی مسنجری که ملی نیز باشد، تا هرگاه سایتها و مسنجر های دیگر فیلتر می شوند، ارتباط های دوستانه قطع نشود و نتوندان ایرانی به مشقت نیفتند. این روزها اگر نتوندی اقدام  به ساختن آیدی در یاهو کرده باشد، با مشکلاتی روبرو گردیده است. از جمله آنکه وقتی به دوستان می گویی آیدی یاهویشان را در اختیارت قرار دهند، جوابی که معمولا میشنوی این است که یاهو مسنجر ما فعال نیست. پس ظاهرا تنها راهی که برای برقراری ارتباط اینترنتی با دوستان میماند استفاده از فیلترشکن و مراجعه به همان جیتالک است. اگر کسی به هر دلیلی نخواهد از فیلترشکن استفاده کند، راه حل مسئله ی ذکر شده چیست؟؟ آیا مسنجری همگانی و ملی جایگزین یاهو مسنجر و جیتالک خواهد شد؟ آیا همه باید علاوه بر آیدی جیتالک، یک آیدی هم در یاهو مسنجر فعال نمایند؟آیا برای برقراری و حفظ ارتباط باید فقط به ایمیل بسنده کرد؟


ریزنوشت:

دوستان، لطفا آیدی یاهومسنجرتان را اعلام نمایید تا پس از بررسی در کمیته ی برقراری ارتباط از طریق مسنجر، به لیست مربوطه اضافه شود. عدم دریافت پذیرش(اکسپت) به معنی رد آیدی از طرف کمیته می باشد و نیازی به پیگیری اضافه بر آن جهت دریافت نتیجه نیست!! (با تشکر)



91/7/5
10:54 عصر

تحریم سینما و فیلم های سینمایی اش

بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های اجتماعی، سینما، توهین به چادر و حجاب، ژانر به سخره گرفتن فرهنگ جبهه در سینمای این سال ها

بسم الله الرحمن الرحیم

بعد از آن الم شنگه ای که خانه سینما سر اکران فیلم سینمایی زیبا و پرمحتوای شور شیرین برپا کرد و درکنارش با بی محتواتر شدن هر روزه ی فیلم های سینمایی، تصمیمم قطعی شد و دیدن هر گونه فیلم در سینما و پرداخت هزینه به این فیلم های آشغالی را بر خود تحریم کردم. فیلم هایشان ارزانی خودشان. پست فطرتان و بی خبرانی که فعلا برترین انسان های دوران را نشانه گرفته اند و مشتی لات و عوضی را در خاک هایی که به زودی گور خودشان می شود، چنین به تصویر می کشند که این همان جبهه و اینها همان رزمنده ها هستند. تف به غیرت و فهم مسئولانی که با مجوز آنها فیلم های ضد فرهنگ و دروغ نما و سیاه نما، ساخته می شود و روی پرده می رود. تمام سر و ته فیلم های سینماییشان یا عشق و عاشقی و لاس زدن است یا مسخره کردن و به استهزا گرفتن ارزش های مردم این مرزو بوم، که آن را در مسخره کردن چادر و حجاب زنان و یا برعکس نشان دادن فرهنگ جبهه و رزمنده ها و شهدا، به حد نهایی رسانده اند. فیلم های مزخرفتان و سینماهایتان ارزانی خودتان. خوش باشید. از شما خیری به ما نخواهد رسید و از ما نیز رافت و عطوفتی برایتان دیگر نخواهد بود. سینمای ضد انقلاب و ضد دین، بر تمامی وزارت ارشادی ها و اصحاب فرهنگ و رسانه مبارک. یک دعا: انشاءالله شهدا همان هایی که زنده اند و نزد خدا روزی می خورند به کمرتان بزنند اگر ژانر مسخره کردن فرهنگ جبهه و جانباز و شهید و رزمنده بخواهد ادامه یابد.

پی نوشت:

کمی بصیرت! هر کسی که پول خرج فیلم های مزخرفی چون "ضد گلوله" کند، عاقبتش دامنگیر او باشد.(ندیدم و نخواهم دید اما وصفش را از فرد مورد وثوقی شنیدم.)


91/6/24
8:11 عصر

و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید...

بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های اجتماعی

بسم الله الرحمن الرحیم

یا رسول الله، یا خیر خلق الله، امروز رفتیم و در راهپیمایی و تجمعی اعتراض آمیز در مقابل مشرکان و کافران صف کشیدیم. امروز هم مثل قدیم، کافران و مشرکان هرطور که بتوانند به شما توهین می کنند. همان بحث سنگ زدن و روده ی گوسفند ریختنشان.... همان بحث غیظ و کینه شان. آنقدر از شما کینه به دل دارند که خداوند در دفاع از شما فرمود: "قل موتوا بغیظکم"...به آنها بگو بمیرید از این عصبانیتتان. آنقدر شخصیت نازنین و نورانی و عزیز شما خاری شده در چشمان کثیف و شیطانی شان که خداوند برایتان آیات "و ان یکاد" را نازل نمود. "و ان یکاد الذین کفروا لیز لقونک بابصارهم .... نزدیک بود از کینه با چشمانشان تو را از پای درآورند"...ما امروز رفتیم و در مقابلشان صف آرایی کردیم و رجز خواندیم که وقتی زمانش برسد یک نفر از آنها را زنده نخواهیم گذاشت. و البته اکنون هم در همان مسیری که باید، از پای ننشسته ایم و با جان و مال، در حد توان و با پیروی از فرمان ولایت، در حال جهادیم. برای شما "و ان یکاد" خواندیم و به دشمنان گفتیم "موتوا بغیظکم". هر روز دعای فرج می خوانیم. عاشورا می خوانیم و آماده و منتظریم. ای مولای نازنین ما، ما همه سپر بلای شماییم. آقا جان آب در دلتان تکان نخورد؛ روزی همه شان را با خاک یکسان می کنیم و همه کاخ ها و نیرنگ ها و فیلم ها و ابزارهای شیطانی شان را هیزم جنازه های نحسشان خواهیم کرد. ما و پدر و مادرمان و فرزندانمان، فدای حضرت محمد بن عبدالله و اهل بیتش خواهیم شد.



91/4/7
1:50 صبح

شور شیرین، اَمامه ی 19 ساله ی ایران زمین

بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های اجتماعی، شور شیرین، سردارشهیدمحمودکاوه


بسم الله الرحمن الرحیم

فیلم سینمایی شور شیرین از فردا چهارشنبه 7/4/91 اکران می شود. امشب افتتاحیه اکران این فیلم با حضور رئیس بنیاد سینمایی فارابی، تهیه کننده، عوامل و بازیگران آن بود. همچنین تنها فرزند ایشان، خانم زهرا کاوه نیز دقایقی کوتاه پشت تریبون رفته و از عوامل فیلم تشکر نمود.

تهیه کننده و کارگردان فیلم، بسیار ناراضی بودند از عده ای از نهادها و برخوردها؛ که آنقدر قدرت پیدا کرده اند که به راحتی در مقابل فیلم های حوزه دفاع مقدس می ایستند. + و +

فیلم در نوع خودش عالی بود. توصیه من این است که فیلم را در سینما ببینید و نگذارید افرادی که با نظام اسلامی مشکل دارند به هدف خودشون برسند. فیلم شور شیرین داستان پاسگاه شور شیرین است که در فیلم از آن با نام دکل بنفشه یاد میشود. تمامی اسلام و ایمان در چشم ها و نگاه و اخم ابروی شهید کاوه و عظمت و فتح در قامت او به نمایش کشیده شده است. شهید محمود کاوه که پس از غائله کردستان در جنگ با عراق فرمانده تیپ ویژه شهدا را به عهده داشت در دهم شهریور 65 در عملیات کربلای 2 به شهادت می رسد.

به سال 1340 ه.ش در مشهد مقدس، در خانواده‌ای مذهبی و دوستدار اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السّلام) متولد شد. 
فعالیت های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی شهید کاوه جزو اولین عناصر مومن و متهدی بود که به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شهر مقدس مشهد پیوست و پس از گذراندن یک دوره آموزش شش ماهه چریکی، به آموزش نظامی برادران سپاه و بسیج پرداخت. پس از آن برای حفاظت از بیت شریف حضرت امام خمینی(رحمه الله علیه) در یک ماموریت شش ماهه به تهران عزیمت کرد و با شروع جنگ تحمیلی، به همراه تعدادی از نیروهای خراسان به جبهه‌های جنوب اعزام شد. مدتی بعد به علت نیاز شدیدی که پادگان به مربی داشت، او را برای آماده‌سازی و آموزش نیروها به مشهد فراخواندند. 

شهید کاوه در کردستان
علی رغم اینکه برای آموزش نیروها اهمیت بالایی قایل بود و مسئول مستقیم او زیاد تمایل نداشت وی را (که از مربیان دلسوز و قوی محسوب می‌شد) به جبهه اعزام نماید. اما روح پرتلاطم او به دنبال فرصتی بود تا رودرروی دشمن قرار گیرد و در صحنه‌های کارزار انقلاب و ارزشهای آن عملاً دفاع نماید. بنابراین در اولین فرصت با جلب رضایت فرمانده پادگان با شور و شوقی فراوان به دیار کردستان (که در آن زمان توسط گروهکها و عناصر ضدانقلاب دچار مشکلات و آشوب شده بود)، عزیمت کرد.
او که به همراه تعدادی از برادران پاسدار جهت آزادسازی شهر بوکان وارد کردستان شده بود، به دلیل لیاقت ها و مهارت هایی که داشت در همان ابتدا به عنوان فرمانده یک گروه دوازده نفره انتخاب شد.
شهید کاوه در این منطقه برای مبارزه با ضدانقلاب – که از حمایتهای خارجی برخوردار بود و با جنایاتی هولناک، توطئه شوم جدایی ان نقطه از میهن اسلامی را در ذهن می‌پروراند – شب و روز نداشت و به دلیل تلاش بسیار زیاد، جدیت و پشتکار، شجاعت و روحیه شجاعت‌طلبی که داشت، در مدت کوتاهی به سمت فرماندهی عملیات سپاه سقز منصوب شد و در این زمان با ناباوری همگان همراه تعداد کمی نیرو، عملیات آزاد سازی منطقه مرزی بسطام را با شهامت غیر قابل وصفی طرح ریزی و45 کیلومتر جاده مرزی را طی یک مرحله ودر عرض 24 ساعت در قلب منطقه تحت نفوذ ضد انقلاب آزاد نمود .
ضد انقلاب که با برخورداری از سلاح وامکانات ونیروی رزمی فراوان،عرصه را برای نیروهای نظامی وانتظامی تنگ کرده بود وجنایات فجیعی مرتکب می شد،باورود جوانان دلیر ومتعهدی چون شهید کاوه به صحنه عملیات،به این نتیجه رسید که ماندن در کردستان برایش سنگین تمام خواهد شد.
شهید کاوه وهمرزمانش با عملیات پی در پی، مزدوران استکبار را در منطقه منفعل ومستا صل نموده بودند تا جایی که ضد انقلاب در اوج استیصال ودر ماندگی برای زنده یا مرده او جایزه تعیین کرده بود.

نقش شهید در تیپ ویژه شهدا 
به دنبال عملیات سرنوشت‌ساز نیروهای سپاهی در محورهای مختلف کردستان و همزمان با تشکیل تیپ ویژه شهدا (که فرماندهی آن بر عهده شهید ناصر کاظمی بود) شهید کاوه به عنوان فرمانده عملیات این تیپ انتخاب شد. پس از مدت کوتاهی از فعالیت او در این مسئولیت (که با آزادسازی بسیاری از مناطق همراه بود) آوازه تیپ ویژه شهدا، آنچنان ضدانقلاب ها را متحیر ساخت که بکلی روحیه خود را از دست دادند و در مقابل هر یوریش رزمندگان اسلام، فرار را بر قرار ترجیح می‌دادند و می‌دانستند که مقاومت در مقابل این یگان جز خسارت ونابودی ثمری نخواهد داشت.
آزاد سازی سد بوکان وجاده 47 کیلومتری آن،آزاد سازی جاده صائبین دژ به تکاب ،پاکسازی منطقه کیلر واشتوزنگ ،آزاد سازی محور استراتژیک پیرانشهر به سردشت که به عنوان مرکزیت ونقطه ثقل ضد انقلاب بشمار می آمد ومنجربه انهدام مرکز رادیوئی آنها وفتح ارتفاعات مهم مرزی منطقه آلواتان وآزادسازی زندان دوله تو وکشتن بیش از 750 نفر از ضد انقلاب گردید،از جمله نبردهای تهاجمی بود که توسط شهید کاوه وهمرز مانش در تیپ ویژه شهدا طرح ریزی وبه اجرا گذاشته شد. تعداد عملیاتی که بوسیله این شهید علیه ضد انقلاب فرماندهی شد ، آن قدر زیاد است که ذکر نام تمامی آنها در این مختصر میسر نیست.
او که پس از شهادت سرداران رشید اسلام ، شهید ناصر کاظمی ، شهید محسن گنجی زاده وشهید محمد بروجردی در خرداد1362 رسما به فرماندهی تیپ منصوب شده بود ،با تلاش همه جانبه برای آموزش،سازماندهی وآماده سازی نیروها از هیچ کوششی دریغ نمی ورزید.
بنا به صلاحدید فرماندهی محترم سپاه در تاریخ 29/4/1362 تیپ ویژه شهدا ماموریت یافت تا در عملیات برون مرزی والفجر 2 که در منطقه حاج عمران انجام می‌گرفت شرکت نماید. در این عملیات شهید کاوه با هدایت قوی رزمندگان، اهداف از پیش تعیین شده تیپ از جمله ارتفاعات 2519 را با موفقیت به تصرف درآورد.
همزمان با عملیات والفجر 4 ماموریت پاکسازی محور سردشت از لوث وجود ضدانقلاب (دمکراتها و منافقین) به این تیپ واگذار شد. رزمندگان غیور و سلحشور نیز ضمن تسلط به ارتفاعات مرزی کوه سیر، قوری، تالشو روستای اسلام آباد، مرکز رادیویی منافقین و مقر دمکراتها را تصرف کردند.


تیپ ویژه شهدا سال 63 در عملیات بدر همراه با سایر یگانهای سپاه، با دشمن تا دندان مسلح جنگید و در تاریخ 23/4/64 در عملیات قادر (همراه با یگانهایی از ارتش جمهوری اسلامی) در جبهه شمالی سیدکان عراق باعث بر هم زدن آرایش نظامی دشمن گردید. همچنین در عملیات پشتیبانی والفجر 9 که در منطقه چوارته عراق انجام گرفت، در انهدام قوای دشمن و تصرف بخشی از خاک آنان نقش موثر داشت، که هر کدام نشانی از دلاوریها و حماسه‌آفرینی شهید کاوه و یارانش را در خود ثبت کرده است.
نحوه شهادت 
دهم شهریور ماه 1365، روزی که روح این سردار شجاع اسلام و سرباز وارسته حضرت بقیه‌الله الاعظم(علیه السلام ) در عملیات کربلای 2 بر بلندای قله 2519 حاج عمران به پرواز درآمد، دل صخره و کوه، یاد و خاطره شجاعت او را در خود ثبت کرد. آن روز، کاوه مزد جهاد را که شهات بود، دریافت کرد و به بارگاه عزالهی فراخوانده شد.  (آشنایی بیشتر)

 

 


91/3/22
8:47 عصر

حاج آقا قرائتی در جمع معلمان و دانش آموزان برتر قرآنی مدرسه ما

بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های اجتماعی، حاج آقا قرائتی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اولین باری بود که حاج آقای قرائتی را از نزدیک زیارت کردم. نور ایمانشان را به چشم دیدم. خیلی عالم جلیل القدر و متواضعی هستند. صحبت هایی که ایشان در جمع دانش آموزان برتر قرآنی مدرسه ما ایراد فرمودند خیلی ارزنده بود. بدون ترتیب آنچه در ذهنم مانده است را هم جهت استفاده مجدد خود و هم دیگران می نویسم. ایشان فرمودند من سه دختر دارم و پسر ندارم. اگر خدا از من بپرسد اولاد چه می خواهی. باز می گویم دختر. البته اگر حکمت تو اقتضای دیگری می کند حرفی نیست ولی از من میپرسی من دختر می خواهم. ایشان فرمودند تربیت 1 دختر برابر با تربیت سه پسر است. از نظر مهم بودن و خروجی که دارد. ما از یک جمعی نظر سنجی کردیم که نماز را در کجا آموختید بلا استثنا گفتند در خانه و پرسیدیم در خانه از چه کسی جوابشان از مادر بود. و این ها همه مهم بودن تربیت دختر است. بعد گفتند دختر را باید خوب تربیت کرد و باید به شبهاتی که در ذهن دختران است هم پاسخ گفت.

مثلا می گویند چرا ارث دختر یک سوم پسر است. یعنی از سی تا بیست تا برای مرد و ده تا برای زن است. گفت طبق آنچه اسلام تعیین کرده مرد از این بیست تا باید نفقه زن را بدهد و پول دخل و خرج خانه را بدهد و آنچه مایحتاج زن است را نیز تهیه کند و در اختیارش قرار دهد. اما آن ده تای زن فقط برای خودش است و با این ده تایی هم که واجب است مرد خرجش کند اتفاقا بیشتر هم کاسب می شود(قانون اسلام این است. اگر ما یه آن عمل نمیکنیم مشکل از ماست نه از دین)

در مورد  اینکه چرا دیه مرد 100 شتر اما دیه زن 50 شتر است، مگر خون مردان از زنان رنگین تر است؟ فرمودند: اگر مرا بکشند همسرم پول 100 شتر را می گیرد و در جیب می گذارد اما اگر زنم را بکشند پول 50 شتر در جیب من می رود و این هم باز قانونی است که به نفع زنان است برای گذران دخل و خرجشان.

در مورد اینکه چرا دختران از 9 سالگی نماز بخوانند اما پسران از 15 سالگی، گفتند که به دلیل آنکه زنان از 12 سالگی تا 52 سالگی در این 40 سال، به طور میانگین 10 سال از نماز خواندن محرومند و از طرفی میانگین سن زنان 4 سال بیشتر از مردان است؛ زنان از 9 سالگی نماز می خوانند. 6 سال اینجا جبران می شود و از آن طرف هم 4 سال بیشتر نماز می خوانند و این 10 سال جبران می شود و نماز که برکت است را از دست نمی دهند.


ایشان فرمودند:سه مدل دختر(و کلا ج وان) داریم: یا همرنگ جماعت می شود و در جامعه هضم می شود؛ یا خود را حفظ می کند. اگر دختر خاله دختر دایی دوست و غیره به ماهواره و موسیقی و غیره آلوده شده اند اما او خود را حفظ می کند و مثل طلا که در لجن بیفتد خاصیت طلا بودنش را از دست نمیدهد، او نیز در این بین خود را نگه می دارد؛ و یا امام جتمعه خویش می شود. مثلا امام خمینی یک جهان را عوض کرد. شما در خانه در جامعه دوستان در کلاس در مدرسه در دانشگاه اگر برای خدا کار بکنید حبتان به دل دیگران می افتد و از شما تاثیر میگیرند و عوض می شوند.

در مورد علم فرمودند: که سه مدل علم داریم: علم مفید و نافع. علمی که نه مفید است نه مضر(لا ینفعهم و لایضرهم)، علمی که مضر است. ایشان فرمودند دنبال علم نافع بروید و از نظر من آن علمی است که 1- یا واجب است. 2- یا مستحب است. 3- یا مشکل فرد را حل می کند 4- یا مشکل جامعه را حل می کند. در غیر این صورت آن علم، علم ِ مضر است.

و فرمودند: نگویید چون من چادر سیاه دارم پس از آن کاکلی(به تعبیر خودشان) بهترم.  ساحرانی که فرعون دعوت کرده بود در عرض نیم ساعت 180 درجه عوض شدند. امام صادق(ع) فرمودند: ساحران ساعت 8 صبح گردی سکه در چشمشان خیلی بزرگ بود و ساعت 8:30 صبح گردی زمین در چشمشان کوچک بود. به فرعون گفتند بکش مارا تو فقط در این دینای ناچیز قدرتی داری. اما این دنیا هیچ نیست و ما زا ایمانمان برنمیگردیم.

شما سعی کنید خوب باشید اما خودتان، خود را خوب ندانید و برتر از دیگران ندانید که در این صورت آدم مستکبری هستید.


و ایشان فرمودند که زمان شاه شهید بهشتی آخوند معروفی بود اما من طلبه گمنامی در قم بودم. یک روز به من زنگ زد و گفت قرائتی من شب به خانه تو می آیم کار مهمی دارم. وقتی از تهران 3 ساعت راه از جاده قدیم آن موقع به قم آمد به من گفت که به تو تبریک می گویم که معلم خوبی هستی اما یک هشدار هم به تو می دهم و آن اینکه هرگز دست از معلمی و تخته سیاه برنداری. از نظر مالی هم من هر ماه مبلغی برایت میفرستم که به خاطر مسائل مالی نخواهی روزی معلمی را کنار بگذاری. اما من به ایشان گفتم که سهم امام را باید با احتیاط خرج کرد و من نمیتوانم اما به شما قول شرف میدهم تا آخر عمر دست از معلمی برندارم و با ایشان بیعت کردیم...

 

 


90/10/1
6:10 عصر

مصاحبه تلویزیونی در برنامه خانم ایکس!

بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های اجتماعی، صدا و سیما

بسم الله الرحمن الرحیم

می گویند شاید در رابطه با فلان فعالیت فرهنگی خانم الف.نون، مجری صدا و سیما بخواهد از ما در برنامه اش دعوت بکند! آخر وقتی من حرکات و رفتار و طرز برخورد و نحوه گفتار این خانم را قبول ندارم و اشکال شرعی به آن وارد است؛ همین قبول مصاحبه و حضور در آن برنامه کاری ضد فرهنگ و ضد دین است.... ای کاش شبکه قرآن هم در این راستا گامی بر میداشت....


90/6/2
3:0 عصر

موج وبلاگی سومالی در پنجه ی مرگ

بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های اجتماعی

بسم الله الرحمن الرحیم

قصر شیرین از طرف وبلاگ کوچه بنی هاشم برای شرکت در موج وبلاگی سومالی در پنجه مرگ دعوت شد.

لذا به همین بهانه و با اقتدا به مولایمان علی علیه السلام، پدر یتیمان و فریادرس ضعیفان، و با پیروی از امام خامنه ای سلاله پاک زهرای اطهر سلام الله علیها، چند خطی می نگارم.

مسیج دریافتی این روزهای اخیر ....> امام خامنه ای:

اگر هر ایرانی [فقط] 20هزار تومن به قحطی زدگان مسلمان سومالی کمک کند همه دوازده

میلیون نفر، مردم سومالی از مرگ نجات پیدا میکنند.

شماره حساب 99999 بانک ملی برای کمک به قحطی زدگان سومالی است و از طرف رهبر 20 میلیون تومان به همین شماره حساب واریز شده است.





چو عضوی به درد  آورد روزگار .... دگر عضوها را نباشد قرار

هر چقدر در توانمان هست ....

اِن اَحسَنتُم اَحسَنتُم لِاَنفُسِکُم ...اگر نیکی کنید، نیکی به خود کرده اید.

وَ ما تُقَدِّموا مِن خَیرٍ تَجِدوهُ عِندَالله.... و آنچه از خیر بفرستید آن را نزد خدا باز خواهید یافت.

در قرآن در سوره ماعون، خداوند می فرماید: ولا یحض علی طعام المسکین..... با ترجمه دو آیه قبل اینگونه تفسیر کرده اند که کسانی که دیگران را به کمک به مستمندان تشویق نکنند در زمره گروه تکذیب کنندگان دین قرار می گیرند.

در راستای شرکت  در این موج وبلاگی از دوستانم: مهد ماه(مریم)، حی علی الجهاد(زهرا)، قاب نگاه من(باران)،    مداد رنگی و سایر وبلاگ نویسان متعهد، دعوت میکنم....



   1   2   3      >