سفارش تبلیغ
صبا ویژن

92/4/31
1:3 صبح

دوستی ِ مهاجرین و انصار

بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های شخصی، مهاجرین و انصار در صدر اسلام و در انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

چقدر خوب بوده که در صدر اسلام، وقتی مسلمانان از مکه به مدینه هجرت می کنند، مدینه ای ها که به انصار معروف شده بودند با مکه ای های هجرت کرده که به مهاجرین معروف شده بودند، مهربان بودند و آن ها را در بین خودشان جا داده بودند. در مالشان آنها را شریک کرده بودند و در بین خانواده و اقوامشان آنها را جایگاه داده بودند. چقدر خوب بوده که انصار، مهاجرین را دوست و رفیق خود به حساب می آوردند و حتی بیشتر از دوستان مدینه ایشان با آنها مهربان بودند و ابراز دوستی و صمیمیت می کردند و اینها همه به خاطر وجود مبارک حضرت محمد صلی الله علیه واله و آموزش های ایشان بود.


در انقلاب ما هم عده ای از خانواده ها یعنی خانواده ی مجاهدین و رزمندگان، در زمان جنگ مجبور به مهاجرت به مناطق جنگی شدند، برعکس مردم عادی که از مناطق جنگی با عنوان جنگ زده مهاجرت می کردند و به شهرها می رفتند تا در امان باشند. این عده از خانواده های رزمندگان، در زمان جنگ که هشت سال می شد، در مناطق جنگی در سخت ترین شرایط روزگار گذراندند و بعد از جنگ هم به دلایل شغلی و تعهد برای خدمت به اسلام و نظام جمهوری اسلامی، خانه به دوش ِ این شهر و آن شهر بودند.


ای کاش مردم ِ ما هم درک می کردند و انصار با مهاجرین مهربان بودند. مهاجرینی که در شهر ِ خود اقوام و فامیل و هزار دوست و آشنا دارند ولی در شهری که به دلیل گفته شده هجرت بدان کرده اند عموما غریب هستند. البته سالی یکی دوبار نهایتا می شود به شهر و دیار و به آغوش اقوام برگشت ولی روزهای خیلی کوتاه که سریع هم می گذرد. خدایا خودت در آیات قرآن فرمودی که بهترین پاداش ها را برای کسانی که در راهت هجرت کردند، در نظر گرفته ای و آن را وعده داده ای. از ما هم این تلاش ها و این تنهایی ها و غربت ها را قبول کن که در غیر آن خسر الدنیا و الاخرة می شویم.


لذتِ ساعاتی با اقوام و فامیل بودن و با دوستانِ شهر و دیار بودن را فقط و فقط کسی درک می کند که در بین غریبه ها و در شهری دیگر مانده باشد. هر چقدر هم در جمع باشی باز هم غربت را حس می کنی.


داستانِ صله ی رحم را فقط آن ها که اجبارا از رحم دور مانده اند، میفهمند و دوستی و مهربانی مهاجرین و انصار را فقط هر که در شرایط مهاجرین باشد، درک می کند. خدایا ما که با سیلی صورتمان را سرخ نگه داشته ایم، ولی تو از دلِ همه با خبری و إنه علیم بذات الصدور".