بسم الله
خیلی وقت پیش زمانی که اولین بار داستان استاد شهریار را شنیدم که کسی را دوست داشته است و او در آخرین سالهای عمر استاد شهریار برای دیدن او رفته است همیشه برایم عجیب بود که چطور ممکن است که انسان یک نفر را سالها دوست داشته باشد طوری که وقتی در آخرین روزهای عمر آن فرد که بی وفایی هم کرده به نزدش برگردد در رثای او اینطور بسراید که آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا، بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا. این روزها و این سال اخیر خوب معنی این شعر را درک می کنم.
نه اینکه بگویم داستانی چون داستان استاد شهریار داشته ام، نه نداشته ام. ولی این را خوب درک می کنم که بعضی آدمها،بعضی موقعیت ها، بعضی مسائل که سال ها به دنبالشان بوده ایم، هم برای رسیدن به آنها تلاش کرده ایم و هم شب و روز دعا کرده ایم و از خدا خواستیمشان، زمانی به پست ما می خورند که در آن زمان خود ما توانایی پذیرش آنها را به هر دلیلی نداریم. آن زمان که چنین صحنه هایی برایم پیش آمد تازه معنای واقعی شعر استاد را فهمیدم و دلم می خواست بلند فریاد بزنم: آمـــدی جــانم به قربانت ولی حالا چرا، و بلندتر از آن بگویم: بــــی وفــا حـالا که مـن افتــاده ام از پــا چــرا..
به قول عزیزی مثل کلیدی که بالای سر بچه می گیریم و با او بازی می کنیم و تا می آید کلید را بگیرد آن را بالاتر می بریم، خدا هم همینطور صبر و بندگی مرا گاهی وقتها می سنجد. نمی دانم چطور می توانم این مسائل را برای خودم حلاجی کنمولی تنها چیزی که به ذهن من می رسد همان امتحان خداست و شاید برای دلداری خودم بتوانم بگویم: خدا گر ز حکمت ببندد دری ... ز رحمت گشاید در دیگری (بهتری).
پی نوشت:
هرگز دلم نمی خواهد معنی این شعر را درک کنم که می گوید: چقدر زود دیر می شود.
89/4/23
9:43 عصر
9:43 عصر
حالا چرا؟
بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های شخصی
یا رَبِّ قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی
وضعیت من در یاهـ
قصر شیرین
بسم الله و اِنّی اُحِبُکَ یا اَلله______گر بصد منزل فراق افتد میان مـــا ودوست همچنانش در میان جان شیرین منزل است______ قصر شیرین همانجاست که حرف های من اعم از شخصی، سیاسی و اجتماعی آن را می سازد. اگر خواننده این وبلاگ شدید مواظب باشید قَند نگیرید!_____ راس تو می رود بالای نیزه ها، من زار می زنم در پای نیزه ها. آه ای ستاره ی دنباله دار من، زخمی ترین سر نیزه سوار من. حبیبی حسین..______اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل لفرج مولانا صاحب الزمان و اجعلنی من انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه______ اللهم اجعل محیای محیا فاطمة الزهراء(س) و مماتی ممات فاطمة الزهراء(س)
دست نوشت ها به تفکیک موضوع
-
اِلهی عَجِّل لِفَرَجِ اِمامَنا المَهـدی(ع)
امیرالمؤمنین علی علیه السلام
حجــاب و مبــارزه با بـدحجــابــی
دست نوشت های سیـــاسـی
دست نوشت های اجتـماعی
دست نوشت های شخصی
دست نوشت های ادبــــی
حسـیـــــن علیــه السـلام
گپ دختـرانه(**طنز**)
رهنمودهای روح الله(ره)
کلام نورانی سید علی
قلمِ من در سایت ها
جنگ نرم و راهکارها
کوتاه از نهج البلاغه
آیــات زنـدگــی مـن
شعرهای منتخبم
ویـژه نامه ازدواج
کوتــاه نـوشــت
بیــت الشهــدا
امامنـا الرئــوف
عکس منتخب
مطالب رمزدار
سبک زندگی
دانشجـویـی
دربـاره ی او
زنِ مسلمان
احـادیــث
مدرسـه
دانــلـود
خاطرات
فـاطمـه
دست نوشت های سال 1395 به تفکیک ماه
خرداد 1395