بسم الله الرحمن الرحیم
رسم عاشق کشی و شیوه شهر آشوبی / جامه ای بود که بر قامت او دوخته بود
عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت / فتنه انگیز جهان غمزه جادوی تو بود
با مدعی نگویید اسرار عشق و مستی / تا بی خبر بمیرد در درد خودپرستی
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز / چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود
شاعر: کلا حضرت حافظ علیه الرحمه!