بسم الله الرحمن الرحیم
دیروز در اخبار خواندم که بازدید از نمایشگاه کتاب امسال تهران، به 5 میلیون نفر رسید. مادر موافق رفتن من به نمایشگاه نیست. گفته حلالت نمی کنم اگر به نمایشگاه کتاب بروی؛ حتی جبهه هم مادر راضی نباشد رفتنش حرام است حالا خود دانی. گفت حلالت نمی کنم وارد غرفه بشوی ولی اگر می خواهی برو در پارکش بازی بکن.!!! امروز روز آخر نمایشگاه کتاب است. صبح گفتم همه مادرها به دخترهایشان می گویند: دخترم برو نمایشگاه کتاب. کتاب خوب بخر. کتاب بخوان. آنوقت شما به من می گویی برو در پارکش بازی کن راضی نیستم به غرفه های کتاب بروی. مگر من دوم دبستان هستم که به پارکش بروم؟ بعدم اصلا آنجا پارک ندارد. روز آخری بروم در غرفه تخصصی رشته خودم کار دارم، کتاب می خواهم. خندیده و می گوید منظورم این است که در همان محوطه بیرون بروی ساندویچ و چایی بخوری مثلا!!! این هم خاطره من از نمایشگاه کتابی که نرفتم.و دیگر هیچ...با تشکر.