بسم الله الرحمن الرحیم
بدست قصر شیرین در دسته حسیــن علیه السلام، اربعین حسینی
بسم الله الرحمن الرحیم
پروردگارا گواهی میدهم که حسین بن علی علیه السلام را از جانشینان پیامبر و حجت خود بر خلق گردانیدی او هم بر اتمام حجت بر خلق رفع هر عذر از امت کرد و اندرز و نصیحت امت را با عطوفت و مهربانی انجام داد و خون پاکش را در راه تو به خاک ریخت (لِیَستَنقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَة وَ حَیرَةِ الضَّلالَة) تا بندگانت را از جهالت و حسرت و گمراهی نجات دهد.
قسمتی از زیار اربعین که علمای بسیاری روی این قسمت از زیارت تاکید دارند. استاد فاطمی نیا فرمودند: اینکه می گویند خواندن زیارت اربعین از نشانه های مؤمن است از دلایلش این است که نشاندهنده عارف بودن فرد نسبت به حق امام حسین علیه السلام است. یعنی فقط دوست داشتن امام حسین (ع) کافی نیست. بلکه باید از امام شناخت د اشت و علت قیام امام و شهادتش را دانست. در این زیارت هم آمده که امام حسین(ع) خونش بر زمین ریخته شد برای آنکه مردم را از دو رذیله ی جهل و گمراهی نجات دهد. و در بخش های دیگر زیارت هم آمده که چه مردمی، با امام به جنگ پرداختند و اشتباه بزرگتر آن قوم این بود که از افراد گنه کار آن زمان پیروی کردند و آنان را رهبر و پیشوای خود قرار دادند. و در آخر زیارت هم، عهد بستن با خداست که اعلام برائت از دشمنان امام می کنیم و اعلام دوستی با دوستانش.
چهل روز می شود که شدم جبرئیل تو
ذبح عظیم گشتی و گشتم خلیل تو
چهل روز پیش بود به گودال رفتی و
نیزه ز پشت خوردی و از حال رفتی و
باور نمیکنی که سرم سایبان نداشت
در ازدحام، محمل من پاسبان نداشت
تا شهر شام رفتم و معجر نداشتم
تقصیر من چه بود، برادر نداشتم
صلی الله علی الباکین علی الحسیـــــــن (ع)
پی نوشت:
معجر حجابی بوده که حضرات اهل بیت روی چادر می انداختند و با آن صورتشان را می پوشانیدند.
بدست قصر شیرین در دسته حسیــن علیه السلام، عاشورای 1389
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر آنکه بدنش به خون آغشته شد. سلام بر آنکه حرمت خیمه هایش شکسته شد. سلام بر پنجمین از اصحاب کسا. سلام بر غریب الغربا. سلام بر شهید الشهدا. سلام بر کشته شده به دست زنازادگان. سلام بر ساکن کربلا. سلام بر آن کسی که فرشته های آسمان بر او گریه کردند. سلام بر کسی که نسل او همه از پاکان هستند.
سلام بر گریبانهای چاک خورده. سلام بر آن لب های خشکیده. سلام بر آن جان های رنج دیده. سلام بر آن روح های ربوده شده. سلام بر آن جسدهای عریان مانده. سلام بر آن جسم های رنگ پریده. سلام بر آن خون های ریخته شده. سلام بر آن اعضای تکه تکه شده. سلام بر آن سرهای بالای نیزه رفته. سلام بر آن زنان بیرون شده از حرم. سلام بر علی اکبر. سلام بر آن طفل شیرخوار. سلام بر نزدیکان اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و اله).
سلام بر حجت پروردگار جهان. سلام بر تو و بر پدران پاک تو. سلام بر تو و بر فرزندان شهید شده ات. سلام بر تو و بر فرشتگان ملازم آستانت.
سلام بر محاسن به خون خضاب شده. سلام بر آن گونه خاک آلود. سلام بر آن بدن بی لباس. سلام بر آن دندانی که با چوب خیزران به آن نواخته شد. سلام بر آن سر بالای نیزه رفته. السلام علیک یا مولای یا اباعبدالله الحسین بن علی، ایها الشهید و بن الشهید.
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و ال محمد و اخر تابع له علی ذلک.
بدست قصر شیرین در دسته حسیــن علیه السلام
سم الله
السلام علیک یا ابا عبدلله ،بابی انت و امی سیدی و مولای
چرا حضرت حسین بن علی (ع)، از مدینه به قصد سفر حج به سوی مکه، راهی شد و چرا حج را به نیت عمره، در ماه ذی حجه که مخصوص حج تمتع است؛ به پایان رساند و از مکه خارج شد؟ چرا آقا راهی کوفه شد؟
دعای عرفه که بند بند آن از اعماق دل مولا حسین علیه السلام برمی خیزد و چنان سوزی دارد که کاملا مشخص است که عبد در مقابل معبود ایستاده و نه هر عبدی بلکه حسین فرزند علی و فاطمه علیهم السلام و معبود او و ما و هر چه هست و نیست ، خدای یگانه علی اعلی .
عشق حسین به خدا و عشق خدا به حسین برای من و تو قابل درک نیست مگر اندکی که همان مقدار کم ما را به اندازه اعماق اقیانوس ها و به پهنای زمین و زمان و تا بیکرانه آسمان به فکر می برد که این برترین عشقی است که در عالم امکان از ازل تا ابد ،وجود داشته و دارد .
امام حسین ع جامع بین انجام تکالیف مختلف بود:
اول تکلیف واقعی حضرت است ، همان تکلیفی که در کتاب خاصی که مختوم به 12 خاتم طلا بود و از جانب جبرییل برای پیامبر ص آورده شد و در آن برای هر یک از امامان و از جمله امام حسین ع تکلیف خاصی مقرر شده بود و تکلیف دیگر که موافق با تکلیف سایر مردم بود.
اما تکلیفی که امام را دعوت به اقدام به مرگ و کشته شدن و به اسارت رفتن اهل و عیال و کشته شدن کودکان ،با علم و آگاهی به این مسایل میکرد ،دلیلش این بود که طاغوتیان زمان یعنی بنی امیه به ویژه معاویه ،توانسته بودند با مکر و خدعه محبت مردم جاهل و نادان و دهن بین آن زمان را به خود جلب نمایند ،به گونه ای که مردم گمان می کردند که حق با اینهاست و علی و فرزندان آن حضرت و شیعیان آنها باطلند، تا آنجا که حتی ناسزا و شمنام به علی علیه السلام را از اجزای نماز جمعه می دانستند و ...
و علی کیست هم او که در غدیر خم محمد مصطفی آخرین فرستاده خدا دست او را در دست خود گرفت و بالا برد و گفت که جبرییل امین از طرف خدای متعال از من خواسته است که علی را در این روز به عنوان جانشین بعد از خود به عالمیان معرفی کنم و این آیه همانجا نازل شد که :
الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی ...امروز دینتان را برایتان کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم .
اما به کجا رسیدند که کوته زمانی از عروج پیامبر ص نگذشته بود که فاطمه سلام الله علیها را به شهادت رساندند و هتک حرمت ال عبا کردند و فدک و خلافت را غصب نمودند و علی علیهالسلام را به شهادت رساندند و پس از آن حسن مجتبی را غریبانه مسموم کرده و شهید کردند و اکنون .....
بنابرین اگر امام حسین ع از روی تقیه با آنان بیعت می کرد و تسلیم آنها می شد از حق اثری باقی نمی ماند. چرا که مردم اعتقاد پیدا می کردند که در میان تمام امت کسی با آنها نیست و به راستی آنها جانشینان پیامبر ص هستند ،اما پس از اینکه امام حسین علیه السلام با آنها جنگید و آن واقعه رخ داد و با عیال و اطفال او و حرم رسول الله ص آنگونه رفتار کردند ،مردم بیدار شدند و به گمراهی طاغوتیان زمان پی بردند و دریافتند که بنی امیه سلاطین جور و ستمند ، نه حجت خدا بر خلق.
اما درباره تکلیف ظاهری آن حضرت، باید گفت که: امام برای حفظ جان خود و خانواده شان به هر نحوی تلاش کردند اما ممکن نشد.
آنچنان عرصه را بر امام تنگ کردند که جای امنی دیگر برای ایشان وجود نداشت.
یزید به عامل خود در مدینه نوشته بود که امام را به قتل برساند. به همین خاطر امام از آنجا خارج شدند و هنگام خروج این آیه را تلاوت فرمو دند:فاصبح فی المدینه خایفا یترقب (سوره مبارکه قصص آیه 18) آنگاه به حرم امن خدا پناه بردند که خداوند آن را برای مردم حتی کافر و قاتل و برای حیوانات و پرندگان و درختان ،محل امن و امنیت قرار داده است.
در آنجا هم قصد دستگیری یا ترور امام را داشتند. به همین خاطر امام نتوانستند مراسم حج را به پایان برسانند و از مکه خارج شدند. دیگر جای امنی برای امام بر روی زمین باقی نمانده بود.
در این هنگام بود که تکلیف ظاهری ایشان برای حرکت به سمت کوفه مححق شد زیرا اهل کوفه همه نامه نوشته بودند و پیروی خود را از ایشان اعلام نموده و به این ترتیب حجت را بر امام تمام نمودند. و مسلم بن عقیل به امام نامه نوشت که مردم با ایشان بیعت نموده اند دیگر امام برای اینکه به سوی آنها نیاید حجتی نداشت.
امام به سوی کوفه آمد و مطلع شد که مردم کوفه بیعت شکسته اند و سفیر او مسلم را به شهادت رسانیده اند ،اما این قوم پست دیگر به حجت خدا
اجازه بازگشت ندادند.
زمین با همه وسعتش برای امام تنگ شده بود.
امام به برادرش محمد حنفیه چنین فرموده اند :اگر به یمن بروم یا به بیابان ها و یا در غارها و یا داخل لانه جنبندگان زمین شوم، مرا بیرون می آورند و می کشند.
امام در جواب ابو هره ازدری که گفت :چه چیزی موجب شد که از حرم خدا و حرم جدت بیرون آمدی؟ فرمودند : ابوهره ،بنی امیه مال مرا تصاحب کردند صبر کردم،متعرض آبرویم شدند صبر کردم ،اما خواستند خونم را بریزند که فرار کردم.
و در جواب شخصی دیگر که پرسید: یابن رسول الله می خواهی به کجا بروی؟ فرمود :کوفه ... آن مرد گفت:تو را سوگند میدهم که از رفتن به کوفه منصرف شوی .به خدا سوگند به سوی شمشیر ها و نیزه ها می روی . آنها که برای تو نامه نوشتند و به دنبال تو فرستادند ،اگر با تو بودند هزینه جنگ تو را تامین میکردند و همه چیز را برایت مهیا میکردند ،آنگاه به سوی آنها می رفتی. امام حسین ع فرمودند: ای بنده خدا! این امر بر من مخفی نیست ،اما هر آنچه خدا بخواهد، به خدا سوگند آنها مرا دعوت نکرده اند مگر اینکه می
خواهند خون مرا بریزند.
بخش اول فرمایش امام بیانگر تکلیف واقعی ایشان و بخش دوم آن در بیان مقام اضطرار است و اینکه مراجعت یا فرار فایده ای ندارد.
و همچنین اگر هم امام با آنها بیعت می کرد باز هم ایشان را می کشتند چرا که ابن زیاد لعنت اله علیه گفته بود: حسین تابع حکم من و یزید است یعنی خود را باید در اختیار ما قرار دهد یا او را می کشیم یا رهایش می سازیم. شمر نیز گفته بود : او باید بیعت کند بعد ببینیم که رای ما درباره او چه خواهد بود. و این فرمایش امام در روز عاشوراست که فرمود: به خدا سوگند در برابر شما مانند بردگان اقرار و اعتراف نمی کنم و دست ذلت و خواری به شما نمیدهم .
نهم ذی حجه، سالروز شهادت حضرت مسلم ابن عقیل ، سفیر باوفای اباعبداله الحسین (ع) تسلیت باد.
(از زبان جناب مسلم)
یه آسمان ماه تمامم تویی............................یوسف فاطمه امام تویی
کشیده عشق تو به پای دارم........................ولی به پای دار غم ندارم
رسیده بر مشام من بوی تو...........................طناب دارم شده گیسوی تو
من که سراپا همه عشق و دردم ..................کرده غم عشق تو کوچه گردم
به کوفه تفسیر وفا می کنم........................تو را به هر کوچه دعا می کنم
بخت من دلشده رفته به خواب....................دست مرا گرفته دست طناب
ندیده کس به زیر این آسمان ...........................که سر به دیوار زند میهمان
به عشق تو تا به سحر نخفتم......................به زیر لب به اهل کوفه گفتم
اول من آخر من حسین است......................................عاشقمو دلبر من حسین است
به خون خود نام تو را نوشتم................................ای گل فاطمه تویی بهشتم
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین یا سیدی و مولای
یا حسیـــــــن
پی نوشت:
استفاده از این مطلب مجاز است.