• وبلاگ : قصر شيــرين
  • يادداشت : هواي دلم ابري است
  • نظرات : 2 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    وقتي انسان ياد مرگ کرد،تازه ميفهمه چقدر تنهاست.تازه يادش مياد جقدر بي کس و بي پناهه و هيچ کسي قادر نيست بهش کمکي بکنه.تازه زندگيش معنا پيدا ميکنه و به خودش تکوني ميده و دست به کار ميشه تا از چند لحظه اي که تو دنياست استفاده بکنه.تازه ميفهمه که اگه به شهوات و لهو و لعب و مستي ها سرگرم بشه معناي زندگي يادش ميره و لحظاتش بيخود و بي جهت ميگذرن.اون وقته که براي لحظاتش ارزش قائله.اميدش از همه بريده ميشه و ميفهمه که فقط و فقط خودش هست و خداش.اگه نجنبه، موقع مرگ هيچ کس به دادش نمي رسه.