سفارش تبلیغ
صبا ویژن

91/12/29
10:0 صبح

پیام به کنگره «هفت هزار زن شهید کشور»

بدست قصر شیرین در دسته

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز در اینجا برای تعظیم به ارتش هزاران نفره ی زنان شهیدی گرد آمده اید که در تغییر مسیر تاریخ اسلام و کشور، نقشی شایسته ایفا کردند و سربلند به محضر خدای متعالی رفتند. لشکری از فرشتگان که از جان مقدس خویش در راه اسلام مایه گذاردند؛ تماشاچی نبودند و قدم در میدان عمل نهادند و در نقش معماران ایران جدید ظاهر شدند. اینان زنان بزرگی بودند که تعریف جدیدی از «زن» به شرق و غرب ارائه کردند.

زن، در تعریفِ غالباً شرقی همچون عنصری درحاشیه و بی نقش در تاریخ سازی؛ و در تعریفِ غالباً غربی، بمثابه ی موجودی که جنسیّت او بر انسانیتش می چربد و ابزاری جنسی برای مردان و در خدمت سرمایه داری جدید است، معرفی می شد. شیرزنانِ انقلاب و دفاع مقدس نشان دادند که الگوی سوّم، «زنِ نه شرقی، نه غربی» است. زن مسلمان ایرانی، تاریخ جدیدی را پیش چشم زنان جهان، گشود و ثابت کرد که می توان زن بود، عفیف بود، محجّبه و شریف بود، و در عین حال، در متن و مرکز بود.می توان سنگر خانواده را پاکیزه نگاه داشت و در عرصه ی سیاسی و اجتماعی نیز، سنگرسازی های جدید کرد و فتوحات بزرگ به ارمغان آورد. زنانی که اوج احساس و لطف و رحمت زنانه را با روح جهاد و شهادت و مقاومت درآمیختند و مردانه ترین میدانها را با شجاعت و اخلاص و فداکاری خود فتح کردند.

در انقلاب اسلامی و در دفاع مقدس، زنانی ظهور کردند که می توانند تعریف زن و حضور او در ساحت رشد و تهذیب خویش، و در ساحت حفظ خانه ی سالم و خانواده ی متعادل، و در ساحت ولایت اجتماعی و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و جهاد اجتماعی را جهانی کنند و بن بستهای بزرگ را در هم بشکنند.
اقتدار و جَذبه ی تازه ای به برکت خون این زنان مجاهد در عصر جدید، ظهور کرده است که زنان را ابتدا در جهان اسلام، تحت تأثیر قرار داد و دیر یا زود در سرنوشت و  جایگاه زنان جهان، دست خواهد برد.

تا آفتاب درخشان خدیجه ی کبری علیها السلام و فاطمه زهرا علیها السلام و زینب کبری علیها السلام می درخشد، طرح های کهنه و نو «ضدّ زن» به نتیجه نخواهد رسید و هزاران زن کربلایی ما نه تنها خطوط سیاه ستم های ظاهری را در هم شکسته اند بلکه ستم های مدرن به زن را نیز رسوا و بی آبرو کرده و نشان داده اند که حق کرامت الهی زن، بالاترین حقوق زن است که در جهان به اصطلاح مدرن، هرگز شناخته نشده و امروز وقت شناخته شدن آن است. به خانواده این شهیدان والا مقام تبریک میگویم و امیدوارم که به برکت خون این زنان شریف و مجاهد، رسانه ها و هنرمندان و فرزانگان و سینماگرانی بتوانند جهاد بزرگ زن ایرانی مسلمان را به دنیا که سخت محتاج شناختن آن است، بنمایانند.

زن مجاهد مسلمان ایرانی، معلم ثانی برای زنان جهان خواهد بود پس از معلم اول که زنان مجاهد صدر اسلام بودند.
سلام خدا بر بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه ی زهرا و بر همه ی زنان بزرگ صدر اسلام و بر بانوان فداکار و از جان گذشته ی ایران اسلامی.

سیّدعلی خامنه ای
15 اسفند 1391


91/12/29
12:48 صبح

اندر احوالات سریال دیدن من!

بدست قصر شیرین در دسته خاطرات

بسم الله الرحمن الرحیم

اکثر سریال ها را نمی بینم. یعنی با ذائقه ام جور نیستند. اما برخی از آنها را که انتخاب می کنم و می بینم، آنچنان با دقت پیگیری میکنم و غرق در فیلم می شوم که خودش داستان دارد! مثلا وقتی شخصیت فیلم مریض شود خیلی ناراحت و غمناک می شوم. اگر همه بخندند من هم می خندم و وقتی همه ناراحت و گریانند منم همان حس را دارم. تمام این حالات مرا اخیرا یک سالی است خواهر کوچیکه که تازه جزء مرکبات شده، کشف کرده است!

وقتی تی وی یک فیلم منهای 14 پخش میکند و من شانسی زمان عوض کردن کانال و هم زدن تلویزیون به آن می رسم، معمولا با دیدن صحنه های خشن و کشت کشتار آن، چنان شوکه می شوم و خشکم می زند و فشارم می افتد که فقط همان خواهر کوچیکه می دود و کنترل را از من می گیرد و کانال را عوض میکند. معمولا هم مرا دعوا می کند که چند بار گفتن پای این فیلم ها ننشین و اصرار من برای دیدن ادامه ی آن نتیجه نمیدهد.

سریال ستایش، آن قسمتی که مادرش داشت برای نوه اش سیسمونی آماده می کرد و توی تاکسی جغجغه را تکان می داد و می خندید و ناگهان سکته کرد و مرد، یادم است آنقدر شوکه شدم و گریه کردم که خواهر کوچیکه زنگ زد به مادرم و درخواست کمک کرد! البته زود خودم را جمع و جور کردم! امروز هم آخرین قسمت سریال دو دوست بود و خیلی هم بد تمام شد. سریالی که علی رغم خارجی بودنش اما شامل پاره ای از مضامین اخلاقی-اجتماعی بود. شخصیت اول داستان که هیرویی اخلاق مدار و قابل احترام بود را کارگردان در آخر داستان زد و کشت و همه ی امید ببینندگان را از بین برد و اصلا نتوانست تصویری درستی از سرانجام مبارزه با فساد اقتصادی ِ دولتی و جنگیدن برای عدالت بدهد. در یک صجنه ی ناگهانی بهترین کاراکتر داستان را کُشت و اشک مارا درآورد.

خلاصه اینکه شب وقتی سریال در قلب من را می دیدم و به آخر داستان یعنی عمل جراحی ِ پدری که دخترش تازه یک روز از عروسی اش می گذشت، نزدیک می شدیم؛ مادر گفت: دخترم پاشو برو توی اتاق، من آخرش را میبینم و برایت تعریف میکنم و من کلی خنده ام گرفت و البته خدارو شکر داستان خیلی هم خوب تمام شد.

و وقتی من به مادرم گفتم، من اگر فلان بازیگر را ببینم حتما از او میخواهم برایم چند خطی بنویسد و امضا کند، مادرم کلی تعجب کرد و اخم کرد و نصیحت کرد و بعد هم کلی خندید و گفت تو مگر دیوانه ای.. و من گفتم جون شخصیت و اخلاقش خیلی شبیه من است، بیشتر مرا دست انداختند و خندیدند.!

خلاصه با این روحیه ی نازک و عاطفی و به قول مادر، زود رنج، می گویم "حسبنا الله و نعم الوکیل".. ناگقته نماند که سر کلاس هم وقتی شاگردهایم گریه می کنند اینقدر گریه ام می گیرد و ناراحت می شوم. روزهای اول حتی بچه های ابتدایی هم فهمیدند که از گریه ی یکی از آنها کبود می شوم و چشمانم اشک دار می شود. اما جند وقت بعد راهش را پیدا کردم. تا یکی از آنها گریه می کند، هر بار متناسب با شرابط حرفی می زنم که هم خود او و هم کل کلاس از خنده می ترکد.

نه اینکه حرفی نداشته باشم و خاطره مینویسم، بلکه در این اوضاع واویلای سیاست، خیلی زیبا و دل انگیز است که جَو را تعدیل کنم.



91/12/10
2:49 عصر

مجلس شعر رهبر

بدست قصر شیرین در دسته

بسم الله الحمن الرحیم

امروز هم انجمن شعر... خیلی خوب بود... کتاب روزنه هم به دستم رسید... کامل و جامع... اما بعد، در خلوتم به خود رجوع کردم...خواندن شعر در محلس شعر رهبرم، دیگر آرزوی من نیست...

بعد نوشت:

دلیلش اینه که تا اونجایی که تو مجلس شعر بزرگان بتونیم شرکت کنیم، هنوز خیلی راه داریم. وگرنه...


91/12/5
9:8 عصر

گناهان جدید

بدست قصر شیرین در دسته حدیث منتخب

بسم الله الرحمن الرحیم

امام رضا(ع) می فرمایند : هرگاه بندگان مرتکب گناهانی شوند که قبلاً انجام نمی‌دادند، خداوند بلاهایی را برایشان پدید آوردکه سابقه نداشته است. ? کافی 2/257/29


91/12/4
4:40 عصر

سردار

بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های سیاسی، سردار

بسم الله الرحمن الرحیم

با عنایت و حمایت امام زمان(عج) و رهبری حضرت آیت الله خامنه ای، سرداران پوسته و گوشته و هسته ی بلاد اسلامی را چه در ایران و چه در خارج از مرزهایمان می چرخانند؛ آن وقت حضرات می گویند: سردار نمی خواهیم! سرداران هم شما را نمی خواهند... سردار سرش بر دار شده و امتحانش را پس داده. حال یا "قضی نحبه یا من ینتظر". آنهایی که زمان جنگ و کارزار، مدرک جمع می کردند و روی جبهه را ندیدند،  کجای کارند؟ امان از زبان های تیغ دار...


91/12/4
12:0 عصر

دخترونه

بدست قصر شیرین در دسته گپ های دخترونه

بسم الله الرحمن الرحیم

اولی: رفتم تو جلسه، استادش اینو گفت. من در جوابش اینطوری گفتم. استاده گفت : نه این. دومی: هه هه هه! سومی: این هر جا میره، با گُندَشون یه دعوا میکنه میاد.!


91/12/3
11:20 عصر

انجمن شعر

بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های شخصی، انجمن شعر و ادب، شغر

بسم الله الرحمن الرحیم

جدیدا بالاخره پیگیر شعر و شاعری شدم. با اعتماد به نفس تمام، سه تا از غدرترین شعرهایم را در دو انجمن شعر خواندم. استاد بعد از نقد یکیش گفت اصلا ارزش نداره روش کار کنی و اصلاحش کنی. بعد اومدم خونه هی شعرهای اساتید معاصر رو میخونم و هی میگم چقدر زشته شعرش. هی میخونم و باز میگم شعر خودشونو نگاه کن چطوریه، بعد به من میگن شعرت بده و میگم اه اه. آخرای شبه و من توی سایت ها وبلاگ هاشون میچرخم و باز دارم شعر میخونم و میگم اه اه نگاه چی گفته! خواهرم میگه: با انجمن شعر مشکل پیدا کردی؟!! بلند میخندم. ظاهرا با خودم مشکل دارم فعلا!


91/11/27
6:16 عصر

منطق جبهه پایداری

بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های سیاسی، همایش بهمن 1391، جبهه پایداری

بسم الله الرحمن الرحیم

سردار بد است، سرداران مانند سرداران سپاه امام حسن(ع) هستند، ولایت را خواهند فروخت، نمیخواهیم.

خواصی که ما می گوییم، ساکتین فتنه هستند، نمیخواهیم.

اصولگرایان بدند، زیرا ساکتین فتنه را در بین خودشان راه داده اند، نمیخواهیم.

هر توهینی که ما به دیگر مسئولین میکنیم، حقشان است، اما اگر کسی جواب ما را بدهد بداخلاقی کرده و حرف ولی فقیه را گوش نکرده و به جان ما افتاده و بد است، نمی خواهیم.

کلام آخر: ما قدرت طلب نیستیم، ما منفعت طلب نیستیم، ما در مقابل ولی فقیه خودسری نمی کنیم، ما همه ی اسلام و ایمانیم. همه بد و نامسلمان و ضد ولایت فقیه هستند و یا بی بصیرتند؛ ما، فقط ما خوبیم، فقط ما حقیم.


91/11/26
6:19 عصر

نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی

بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های اجتماعی، نمایشگاه رسانه های دیچیتال انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز بعد از ظهر سری به نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی زدم. روز دومش بود. نسبتا خلوت بود. تعدادی سی دی مناسب مدرسه گرفتم برای بچه ها و کلاس. تقریبا همه ی غرفه ها رو هم دیدم و آشنا شدم با سابت و فعالیت هاشون. به نظرم آینده این نمایشگاه خیلی روشن و افق خیره کننده ای خواهد داشت.


91/11/22
11:17 عصر

چند کلام درباره ی سینما با جناب آقای فخیم زاده

بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های اجتماعی، سینمای ایران، سی و چهارمین جشنواره ی فیلم فجر، آقای مهدی فخیم زاده

بسم الله الرحمن الرحیم 

امشب در شام 22 بهمن، اختتامیه ی جشنواره ی بیت المللی فیلم فجر، از شبکه نمایش به صورت زنده پخش شد! خدایی اش این سینما گران چقدر با هم بد رفتارند. واقعا وقتی که نحوه ی رفتار و ادب خیلی از این افراد با خودی هایشان این است، من ِ جوان این مملکت، اولا چه توقع نا به جایی تا کنون از اینان داشته ام که با فیلم هایشان برای ارتقای فرهنگ این مملکت کاری کنند و دوما چرا من از کسانی که با خودی هایشان هم خوب نیستند و بد رفتارند و به هم تیکه و طعنه می زنند؛ توقع داشته ام که با مقدسات من بازی نکنند و آن ها را به سخره نگیرند    .

آقای فخیم زاده در نطق پایانی شان گفتند که مردمِ از سینما قهر کرده...و این بهانه ای شد تا سر درد و دل من باز شود.


جناب آقای کارگردان، وقتی 99 درصد فیلم هایی که ساخته می شود به مقدسات مردم توهین می کنند چرا من باید به سینما بیایم؟ به عنوان یک دخترِ جوانِ سرزمینِ ایران، وقتی به سینما می روم و می بینم چادر را که پوشش منتخب اکثر بانوان ایرانی است، پوششی که نه به اجبار انتخاب شده، بلکه با اختیار و از روی آگاهی، بسیاری از زنان ایران آن را برگزیده اند و از طرفی نیز چادرعلاوه بر پوشش، یک تقدسی نیز در بین ایرانیان دارد، وقتی که در سینما فیلم هایی اکران می شود که این پوشش را به مسخره می گیرند و یا به آن توهین می کنند، قطعا وضعیت سینمای ما بهتر از این نخواهد بود.

وقتی که یک دختر جوان چادری به سینما می رود و در فیلم زنی که می خواهد خودش را از چشم کسی قایم کند، یک چادر مشکی به سر می کند و با مسخرگی نقشش را بازی می کند و یا زنی که بدبخت و بیچاره و بی سواد است یک چادر مشکی سرش می کند و یا زنانی با لباس ها و صورت ها و رفتار هایی خشن و غیرزنانه در فیلم ها با چادر نمایش داده می شوند، قطعا دو راه برای دختر جوان وجود خواهد داشت: یا فیلم روی او تاثیر می گذارد و به اصطلاح برای آنکه از قافله عقب نباشد و با کلاس باشد و جزء این زنانی که رسانه به بدی آنها را به تصویر می کشد نباشد، چادرش را بردارد و یا راه دوم این است که طرف از سینما به قول شما قهر کند. دختر جوانی که دورو برش را در جامعه ی واقعی می بیند و آنچه فیلم ها از بانوان چادری به تصویر می کشند را نمی بیند و پی می برد که از این قشر که بسیار هم زیادند دارد سیاه نمایی می شود؛ وقتی در بین دوستان و خانواده و اقوام او، بانوان چادری زیادی هستند که زمین تا آسمان با آنچه سینما به تصویر می کشد فرق دارد، نه تنها این دختر جوان چادرش را بر نمی دارد ، اتفاقا در نوع پوشش خود محکم تر هم می شود و اینجاست که از سینمای دروغین و غیر واقعی و سیاه نما، دلزده می شود.

آقای فخیم زاده شما گفتید که در سال گدشته فقط 10 درصد ایرانیان به سینما رفته اند و 90 درصد مردم حتی یک بار هم به سینما نرفته اند. آقای کارگردان، من یکی از کسانی بودم که سال گذشته سینما را تحریم کردم و اتفاقا به دوست و آشنا هم توصیه تحریم کردم. البته چندباری به سینما رفتم و دیدن همان 2-3 فیلم باعث تحریم سینما از طرف من شد. شما فرمودید 90% مردم به سینما نرفته اند. این 90% همان هایی هستند که در فیلم ها حذف شده اند.

وقتی سینماگران عده ای از مردم که اکثریت هستند را از فیلم و سینما حذف می کنند، باور کنید که مردم آنها را حذف خواهند کرد.

جامعه ی ایران یک جامعه ی مذهبی، اخلاقی و خانواده مدار است. وقتی این موارد از فیلم ها حذف می شود، وقتی جوانان مومن و تحصیلکرده و ومحجوب هیچ جایگاهی در فیلنامه های سینمایی ندارند؛ حتی یک فیلم در سال... وقتی مصطفای ما شهید می شود و سینما از سه تیغه های یقه بازی که همسر و مادرشان در فیلم هیچ رگ و ریشه و پوشش مذهبی ندارند برای بحث هسته ای استفاده می کند و اینگونه خلاف آنچه در جامعه ی ایران واقعیت است را به تصویر می کشد و فیلم می سازد و هزاران مورد دیگر مانند اینها، واضح است که 90% مردم سینما را رها می کنند برای همان 10 درصدی که در فیلم ها و سینما به آن ها پرداخته شده و سینما برایشان احترام قائل است.

اینگونه فیلم سازی یعنی 1- یا فیلم ساختن از روی قصد و غرض سیاسی برای عوض کردن طرز فکر و کشاندن جامعه و نسل چدید به آنجایی که عوامل فیلم می خواهند و یا 2- فیلم ساختن بدون دانستن واقعیت های جامعه ی ایران و بدون تلاش و تحقیق برای شناخت اکثریت مردم و جوانان و بانوان و فرهنگ و اولویت های ایرانی که هر دو مورد با شکست مواجه خواهد شد همانطور که امروز سینمای ما یک سینمای مهجور و محکوم است. باید سینماگران دلسوز ایران و سینما، اشکال کار را پیدا کنند و راه درمان را بیایند وگرنه آن قشری از سینماگران که دلشان برای این مردم نمی تپد و فقط در فکر منافع خود و انتقام گرفتن از این مردمند هرگز به فکر راه چاره نخواهد بود.  


 


<      1   2   3   4   5   >>   >