سفارش تبلیغ
صبا ویژن

92/3/24
8:54 صبح

حرف آخر درباره ی انتخاب اصلح ریاست جمهوری

بدست قصر شیرین در دسته دکتر قالیباف، انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، انتخاب اصلخ، اصولگرایان

بسم الله الرحمن الرحیــم


ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قرة اعین و جعلنا للمتقین اماما


در این مدتی که همه جستجو و تحقیق می کردند برای انتخاب کاندیدای اصلح، به خصوص در این چند روز اخیر دوستان تلفنی زیاد مشورت می کردند و صحبت می کردیم و نقطه نظراتمان را با هم مبادله می کردیم.


اما از آنجایی که شاید دوستان وبلاگی هم لازم باشد که در جریان بحث ها قرار بگیرند، آخرین حرف این بود که


1- نامزدهای اصولگرا یعنی آقایان قالیباف، ولایتی و جلیلی و یا حتی آقای غرضی هر چهار نفر از لحاظ تدین و مذهبی بودن و انقلابی بودن و تفکر انقلابی داشتن و معتقد بودن به نظام اسلامی، مورد تایید و تعمیدند.


2- حضرت آقا در فرمایشات اخیرشان مکرر فرموده اند که نیاز امروز کشور ما بحث اقتصادی است و باید اقتصاد سرو سامان داده شود. از طرفی فرمودند که امروز جهاد با دشمن فقط در کار و کار و کار است.


3- امام خمینی (ره) فرمودند: "خدا از رای تک تک من و شما از ما سوال می کند و از ما می پرسد. تک تک ما مسئولیم." بنابر این امروز جای شک و تردید یا تسویه حساب شخصی و یا عمل به سلائق شخصیمان نیست. باید با سنجیدن همه ی جوانب انتخاب اصلح به معنی واقعی داشته باشیم.


4- طیف مقابل که همان اصلاح طلبان ضد ولایت فقیه هستند و اسلام را منهای اجرای دستورات اجتماعی آن می خواهند و بستری برای فعالیت ضد انقلابان باز کرده اند و از لحاظ فرهنگی در 8 سال دولتشان مملکت و جوانان را به لجن کشیدند، این ها قد علم کرده اند و وظیفه ی ما را در انتخاب خطیر تر و حساس تر می کنند.


5- با توجه به متدین بودن هر سه کاندیدای اصولگرا و با توجه به اجماع رقیب اصلاح طلب، باید برای انتخاب اصلح، هم به کارنامه ی مدیریتی نامزدهای اصولگرا نگاه کنیم و هم به اینکه کدامیک در نظرسنجی ها رای عامه ی مردم و بیشترین رای را دارند.


با توجه به سیستم مند بودن مدیریت اجرایی، تدین و انقلابی بودن، فکر و ایده ی نو داشتن، مجاهد و جانباز بودن، سابقه ی ایثار و جهاد، مدیریت جهادی، از خانواده و قشر ضعیف و دردکشیده ی مردم بودن، تحصیلکرده و استاد دانشگاه بودن، معتقد به نظام و و لایت فقیه بودن و نشان دادن در عمل و در کنار همه ی این ها رای اول داشتن در نظرسنجی ها و برای غلبه بر طیف اصلاح طلب و فتنه گر ِ قدعلم کرده و برای شکسته نشدن رای اصولگرایان و در نتیجه برنده نشدن رقیب اصلاح طلب، به نظر می رسد انتخاب گزینه ی دکتر قالیباف انتخاب برتر و اصلح است.


توکل بر خدا و ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم


92/3/18
3:6 عصر

دکتر قالیباف حتی اگر رای اکثریت مردم شما باشید..

بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های سیاسی، انتخابات یازدهم ریاست جمهوری

بسم الله الرحمن الرحیم

مثل روز برایم روشن است که داستان انتخابات های گذشته(ریاست جمهوری دهم و مجلس دهم) تکرار خواهد شد. با اکراه تمام رایم را داخل صندوق می اندازم و بسیار متاسفم برای خودم و فرزندانم سببی و نسبی و شاگردان و همه ی نسل های بعدی که مجبورند در این کثافت و دورویی و قدرت طلبی و منفعت طلبی ِ جامعه ی به اصطلاح شیعه ی من رشد کنند و زندگی کنند. مطمئنم که تنها راه واقعی ِ ما دعا برای ظهور حضرت مهدی (ع) است و در کنار آن به دور از هر فعالیت ِ سیاسی، در عرصه ی فرهنگی و تعلیم و تربیت اسلامی کمک به رهبر عزیزمان که نتوانست چاره ی این آدم های هرزه ی بی سرو پا را بکند. هر چقدر تذکر می دهد و راه نشان می دهد این ها بیشتر به هم دهن کجی می کنند و همگی روی ملت مانند بختک افتاده اند و چابلوسی ِ هم را می کنند و جیبشان را از قدرت و منفعت پر می کنند. اُف به این ناجوانمردمان. چپ و راستی هم در کار نیست. همه سر و ته یک کرباس اند و هوای هم را حسابی دارند. یک نفر که به هیچ کدام از این دو گروه باج ندهد، از طرف همگیشان به شدت تخریب می شود.


کما اینکه ولایتی و روحانی برای هم خوب در نوشابه باز کردند و روباه و دم هم می شدند و به نفع هم شهادت می دادند و هر دو قالیباف را حسابی می کوبیدند. مشکل بعدی این است علاوه بر تخریب های تیمی و سازمانی  علیه دکتر قالیباف، زمان شمارش آراء هم حسابی از خجالت او در خواهند آمد و به هر حربه ای که ممکن است دست می برند تا او را حذف کنند.


دکتر عزیز، مدیریت شما عالی و نیاز امروز کشور ماست است. من به ایمان شما اعتقاد دارم همانطور که به ایمان شهید سوداگر، شهید احمد کاظمی، محسن رضایی، قاسم سلیمانی و مانند شما ها یقین دارم. اما شما منتظر این نباشید که این قوم ِ قدرت طلب، در بین خود جایی برای شما باز کنند. که اگر چنین اتفاقی بیفتد، فقط و فقط معجزه و خواست خداست که همیشه به حکام ِ قادر ِ حسابگر،اجازه نمیدهد که آنچه می خواهند بشود، چرا که یدالله فوق ایدیهم.




92/3/17
1:9 صبح

یا محمد(ص) ای عزیز دل ها

بدست قصر شیرین در دسته

بسم الله الرحمن الرحیم


کار گل زار شود گر تو به گلزار آئی
نرخ یوسف شکند چون تو به بازار آئی

ماه در ابر رود چون تو برآئی لب بام
گل کم از خار شود چون تو به گلزار آئی

شانه زد زلف جوانان چمن باد بهار
تا تو پیرانه سر ای دل به سر کار آئی

ای بت لشگری ای شاه من و ماه سپاه
سپر انداخته ام هرچه به پیکار آئی

روز روشن به خود از عشق تو کردم شب تار
به امیدی که توام شمع شب تار آئی

چشم دارم که تو با نرگس خواب آلوده
در دل شب به سراغ من بیدار آئی

مرده ها زنده کنی گر به صلیب سر زلف
عیسی من به دم مسجد سردار آئی

عمری از جان بپرستم شب بیماری را
گر تو یک شب به پرستاری بیمار آئی

ای که اندیشه ات از حال گرفتاران نیست
باری اندیشه از آن کن که گرفتار آئی

با چنین دلکشی ای خاطره یار قدیم
حیفم آید که تو در خاطر اغیار آئی

لاله از خاک جوانان بدرآمد که تو هم
شهریارا به سر تربت شهیار آیی

اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم



92/3/16
1:53 عصر

سریال پروانه و اصطلاح جالب پروانه

بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های اجتماعی، سریال پروانه، آشنایی به قصد ازدواج

بسم الله الرحمن الرحیم

سریال "پروانه" سریالی جذاب بود. در بین تمام نکات مثبتی که داشت، یکی از آنها نشان دادن ارتباط واقعی دو جوان جامعه ی ایرانی بود. پروانه و امیر. شاید خیلی از جوانان ایرانی با هر مذهب و طرز فکری چنین آشنایی هایی را تجربه کرده باشند. آشنایی هایی که در فعالیت های مختلف دانشجویی، فرهنگی، سیاسی و یا حتی به واسطه ی  فامیل بودن  و یا به دلیل رفت و آمدهای دوستان خانوادگی پدر و مادر و خانواده هایشان، به وجود می آید. آنچه در داستان خانم ِ پروانه، به نمایش گذاشته شد اتفاق ها و روابط بسیار جالبی بود که برخوردهای این دو جوان یعنی پروانه و امیر آن ها را می ساختند.


عشق پاک و آتشینی که به جان پروانه افتاده بود و امیر به هر دلیلی و در این داستان به دلیل آنکه عقد کرده داشت، از آن بی خبر بود. مهربانی ها در عین رعایت کردن حریم ها بسیار جالب و ملموس بود. آشنایی و محبت و عشق و علاقه در داستان این دو نفر در آخر، منجر به ازدواج شد. اما در عین حال، از طرف دیگر، نرگسی هم حضور داشت و در داستان دیده می شد. اگر بخواهم به نرگس و امیر ِ داستان بپردازم، آشنایی و حتی پیمان ِ عقد ِ این دو جوان به دست تقدیر منجر به ازدواج نشد و در حد ِ همان عشق، به پایان رسید.


خیلی وقت ها در جامعه ی ما پیش می آید که دو جوان ِ مومن با هم آشنا می شوند و به آن حد ِعلاقه ی اولیه می رسند، و این باعث می شود که با رعایت همه ی حریم ها به دنبال شکوفایی و به کمال رساندن این علاقه بروند و شریک زندگی یکدیگر شوند. آرام آرام این آشنایی جلو می رود تا اینکه یک جایی به بن بست می رسد و به دلیلی، حالا هر دلیلی که باشد و سنگ راه شود، عقل روی علاقه و محبت به وجود آمده سایه سنگین ِ خود را می افکند و رفته رفته  و ارام آرام و به تلخی هر دو به این باور می رسند که دیگر کار تمام است و ادامه ی راه برای رسیدن به آن کمالو آرامش مطلقِ مدنظر، غیر ممکن است.


معمولا عکس العمل و برخورد جوانان در این قسمت از پروسه ی محبت و شناخت، متفاوت است. بعضی بسیار غصه می خورند. بعضی آنقدر زندگی را به خود سیاه می کنند که شب و روزشان یکی می شود و یا حتی بیماری به سراغ آنها می آید. بعضی خود را با انواع ِ سرگرمی ها دلخوش می کنند تا تلخی داستان عشق نافرجام را حس نکنند.

و اما بعد، 3-4 سالی است که زندگی به من یاد داده است که به جای فکر کردن و غصه خوردن در ناگواری های زندگی، اتفاق های بد را هرچقدر هم که احساس و عاطفه را درگیر می کنند، عقلانی نگاه کنم و عقلانی بسنجم و عقلانی از کنارشان رد شوم، بدون هیچ ردپایی از احساس و عاطفه. نه تنها فقط در اینگونه مسائل فوق الذکر بلکه در تمام مشکلات و سختی ها.


آنچه دو خط بالا را به سریال "پروانه" پیوند می دهد، این است که پروانه اصطلاحی داشت که من نیز شبیه آن را دارم. به این دلیل و به دلیل برخی اخلاق های دیگر ِ پروانه، وقتی این سریال را می دیدم خیلی جاها با خانم ِ پروانه همزاد پنداری داشتم.


اصطلاح پروانه این بود که در اتفاق های بدی که می افتاد می گفت: "کاری ِ که شده" و من همیشه می گویم " چیکار کنم، شده دیگه"


و از آنچه در داستان دیدم متوجه شدم که هر دو واقعا برایمان در حد ِ همین عبارت و اصطلاح، گذشته اهمیت دارد هرچقدر هم که در گذشته  اشتباه کرده باشیم. و یقین دارم آنچه مهم است آینده است. همین تک تک لحظاتی که پیش روی ماست. و البته گذشته با تمام ِ آدم هایش مخصوصا آنهایی که در کنارشان حُب و علاقه و آرامش داشته ام، برایم بسیار با ارزش و مهم و محترم خواهند بود برای همیشه.

 



92/3/3
7:51 عصر

همه ی شبهه ها درباره ی دکتر قالیباف(2)-کت و شلوارهای میلیونی

بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های سیاسی، انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، محمدباقر قالیباف

بسم الله الرحمن الرحیم

ماجرای کت و شلوارهای میلیونی محمدباقر قالیباف

یکی از مواردی که گروه خاص تخریب کننده ی شخصیت دکتر قالیباف، روی آن از 8 سال پیش تاکید فراوان داشته اند، ماجرای کت و شلوارهای میلیونی محمدباقر قالیباف است.

آن کت و شلوار سفید کذایی که سال 84 بسیار صدا کرد و قیمت میلیونی پیدا کرد. البته مانند ماشین بعضی ها میلیونی و میلیاردی مبلغی برایش پرداخت نشد ولی میلیونی توانست شخصیتی را زیر سوال ببرد و لاقل در افکار عمومی ایجاد شبهه کند.

کت و شلوار سفیدی را که شهید عماد مغنیه در فرودگاه سوریه یک دست از آن را به محمدباقر قالیباف و یک دست را به قاسم سلیمانی هدیه داد. کت و شلواری که تیم تبلیغاتی سال 84 دکتر قالیباف به او گفته بودند که برای فیلم تبلیغاتی ِ انتخابات آن را به تن کند و برای اینکه ایشان اعتقاد داشت کار را باید به کارشناس بسپرد، آن را به تن کرد و قیمت آن چند لیرِ سوری بود که ضعیف ترین مردم ایران از لحاظِ مالی که  در آن زمان به زیارت حضرت زینب(س) مشرف می شدند نیز می توانستند آن را برای عزیزانشان از سوریه به سوغات بیاورند.

و بقیه کت و شلوارهای او که مانند کت و شلوارهای همه ی مردان معمولی پوش سرزمین ماست اما دست آویزی شده تا به وسیله ی لباسش هم او را مورد حمله و تخریب قرار بدهند و باشد که ما عاقلانه فکر کنیم و هر حرفی را بپذیریم.


امروز برای بسیاری از مردم ما جهادی بودن ِ مدیریت ِ دکتر قالیباف و کاربردی بودن ِ مدیریت او ثابت شده است. اما به دلیل همین تخریب افکار 8 ساله، برخی از مردم می گویند قالیباف خوب نیست اما دلیلش را نمی دانند! و یا بعضی می گویند توان مدیریت اجرایی او بسیار بالاست اما از لحاظ مسئل اعتقادی ما تردید داریم که به او رای بدهیم.


در این شبکه های اجتماعی که کار ساز ترین راه برای شکل دهی افکار عموم مردم جامعه ی واقعی است آنقدر بی مدرک و سند، حرف های ضد و نقیض بر علیه او منتظر شده است که اگر بخواهیم همه ی آنها را بررسی و ریشه یابی کنیم و پوچ بودن آن را ثابت کنیم، زمان بسیار زیادی می طلبد. اما هم از نظر فرهنگی هم اجتماعی و هم مذهبی با نگاهی در شهر تهران میتوان به دروغ بودن و بدون ریشه بودن همه ی حرف ها پی برد.


هر یک از ما شاهد هستیم که شهرداری تهران، در این 8 سال در آباد کردن و ساختن چند مسجد و هیات و مدرسه نقش فعالی را ایفا کرده است. تمام مردمی که آباد شدن ِ سریع آن تعداد بالای مسجد و هیات و مدرسه را دیده اند، دلشان به سوی مدیریت جهادی-اسلامی و منطبق با علم ِ روز دکتر قالیباف همراه شده است.


همچنین در سال های اول شهردار شدن دکتر قالیباف ایشان خدمت حضرت آیت الله بهجت(ره) می رسند و از ایشان می پرسند که در برابر تخریب هایی که صورت می گیرد وظیفه ی شهرداری و یا شخص بنده چیست؟ ایشان می فرمایند: دفاع نکنید و فقط به خدمت مشغول باشید و دکتر قالیباف می گوید من حرف ایشان را سرلوحه ی کارم قرار دادم و وقتم برای پاسخ دادن به این شبهات نگذاشتم.


همچنین ایشان بدون آنکه هر دقیقه بخواهد ادعای ولایت مدار بودن را بکند و مثل خیلی دیگر از مسئولان بر ضد حرفش عمل کند، صادقانه در رکاب ولی فقیه بوده است و در کارنامه ی خود هیچ نافرمانی ندارد و اطاعت محض از ولی فقیه داشته است تا آنجا که آمریکا و  اسرائیل نیز از این قضیه به خشم آمده اند و در رسانه های خود به تخریب او پرداختند.




92/3/3
7:15 عصر

همه ی شبهه ها درباره ی دکتر قالیباف(1)

بدست قصر شیرین در دسته

بسم الله الرحمن الرحیم

این مطلب را نه فقط برای بحث انتخابات می نویسم، بلکه بر خودم واجب می دانم که فهمیده ها و شناخت هایی را که طی این سال ها با تجربه و به تحقیقات و شخصا به آن رسیده ام در اختیار دیگران هم قرار بدهم.

همه ی ما مسلمانان که ایدئولوژی اسلامی داریم و معتقدیم که رای دادن ما اولا در تایید نظام جمهوری اسلامی است و ثانیا در تداوم راه امام و شهداست و معتقدیم که از طرف دیگر باید در پیشگاه خداوند فردی را که انتخاب می کنیم اصلح باشد، و دلایلی برای انتخاب خود داشته باشیم. دلایلی که نه از سر هوی و هوس و نه از سر حرف اکثریت باشد. چرا که قرآن در بسیاری از آیات می فرماید: اکثرهم لایعقلون. اکثرهم لا یشعرون، اکثرهم لا یتذکرون و ...

جزء کسانی باشیم که با تحقیق و یقین قلبی و شخصی در زندگی انتخاب هایمان را انجام می دهیم و نه با همراه شدن با اکثریت.

من به یقین رسیدم و کاندیدای اصلحم را انتخاب کردم و دلایل خاصی هم دارم که در این مطلب به آنها می پردازم.


یک تیم تخریب کننده از سال 84 که دکتر قالیباف به شهرداری تهران منصوب شدند، قد عَلَم کرد. هنوز واضح نیست که این تیم به پشتوانه و پشتگرمی چه گروهی به تخریب می پردازد. اما آنچه واضح است در طول دوران انقلاب، هیچ فردی را سراغ ندارم که اینگونه برای تخریبش تیمی کار کرده باشند.


شخص دکتر قالیباف را فردی مومن، انقلابی، ولایتمدار، امانتدار، توانا و با مدیریت فوق العاده و کم نظیر و خوش فکر در بحث میدیریت اجرایی، می شناسم و برای این شناخت 8 سال زمان صرف شد و اکنون با یقین و قوت قلب در مورد این مسئله صحبت میکنم.


تمام شبهه پراکنی ها در مورد دکتر قالیباف از یک کار تیمی نشات می گیرد. وقتی پای صحبت های دکتر می نشینی دو ویژگی اش جذبت می کند: 1- صداقت بی حد و اندازه ی او و 2- دلسوزی او برای انقلاب و اسلام و بچه حزب اللهی ها

دروغ بودن و با قصد و غرض بودن ِ تک تک سوالات و شبهه هایی که این تیم تخریب کننده، در این هشت سال در افکار عمومی، ایجاد کرده را با یکبار هم صحبتی با حاج محمدباقر قالیباف درک میکنی.

ماجرای خلبان شدن محمدباقر و گرفتن گواهینامه ی خلبانی از ایکائو از زبان خودش با آن صداقت مثال زدنی اش که در بین مسئولین ِ سیاست زده ی ما کمتر وجود دارد، بسیار جذاب و شنیدنی بود و به دل نشست.


پس از آنکه حضرت امام خامنه ای، ایشان را به سمت فرماندهی نیروی هوایی منصوب می کنند او از آقا می خواهد که اجازه بدهند تا گواهینامه ی خلبانی و آنچه برای این سمت لازم است را بگیرد تا در مسائل کاری از لحاظ فنی اطلاعات داشته باشد و توانایی فرماندهی و هدایت نیروها را در حد مطلوب داشته باشد. آقا موافقت می کنند و ایشان از نیروی هوایی سپاه گواهینامه را پس از کسب آموزش لازم و موفق شدن در آزمون دریافت می کند. حضرت آقا در جلسه ای به شوخی در جمع فرماندهان نیروی هوایی می فرایند که اگر سپاه به فرمانده اش گواهینامه ندهد پس به بنده می دهد. و همین باعث درخواست محمدباقر قالیباف می شود تا برای گرفتن گواهینامه ی ایکائو به فرنسه برود. با توجه به اینکه نظامی ها ممنوع الخروج می باشند و فرماندهان نظامی باید از ولی امر اجازه کسب کنند با کسب اجازه از حضرت آقا و موافقت ایشان، دکتر قالیباف به فرانسه رفته و پس از کسب آموزش گواهینامه ی خلبانی ایکائو از فرانسه را نیز دریافت میکنند.


پس از آنکه حضرت آقا دکتر را به سمت فرماندهی نیروی انتظامی منصوب می کنند، آقای قالیباف خلبانی را کنار می گذارد. اما حضرت آقا از ایشان می پرسند که چرا رها کرده و کنار گذاشته است و ایشان می گوید در سمت جدید لازم ندیده است که به این کار بپردازد اما آقا از ایشان می خواهند که پرواز داشته باشند.


آقای دکتر قالیباف در جمع 12 نفره ی جوان های حزب اللهی که من نیز در این جمع حاضر بودم، قسم خوردند که از همان پرواز اول تا الان که هنوز خلبان هواپیماهای مسافربری شرکت هواپیمایی ایران ایر هستند حتی ذره ای از حقوق خلبانی را دریافت نکرده اند و معتقدند چون با پول بیت المال خلبان شده اند حق استفاده از درآمد آن را ندارند.


این یکی از دلائیلی که یقین به امانت داری و ایمان قالیباف را در قلب من پر رنگ کرد.

و این یکی از همان شبهاتی که آن تیم کذایی، به شدت روی آن مانور می دهند و بی مدرک سخن پراکنی می کنند. و اصلا همین هلاک کردنشان در تخریب قالیباف یکی از دلایلی بود که من را مصمم کرد تا درباره ی او تحقیق کنم و اتفاقا به این نتیجه رسیدم که دکتر قالیباف فردی است که باج نمیدهد، روشنگری میکند و بین مسئولین زد و بندی با هیچ یک ندارد و برای همین اینقدر جناح های چپ و راست، اصلاح طلب و اصولگرا هر دو تخریبش می کنند و یاریش نمیکنند.

دلایل بعدی در پست بعد




92/3/3
4:41 عصر

سیزده رجب، زیباترین روز

بدست قصر شیرین در دسته میلاد امام علی (ع)

بسم الله الرحمن الرحیم

زیباترین و قشنگ ترین شب و روز زندگی من، از دوران دبیرستان که یادم می آید، شب و روز 13 رجب است. به خاطر میلاد سعید و مبارک مولایم علی علیه السلام. از خوشحالی زمین و آسمان برایم نور است و وسیع. هوا سبک و خنک. همه جا نام علی چشم را می نوازد. فضا را بوی عطر پر کرده و دل از عشق مالامال است.




92/2/31
8:10 عصر

زن و پیامبری

بدست قصر شیرین در دسته کوتاه نوشت، زن و پیامبری

بسم الله الرحمن الرحیم

خدایا شکرت که نخواستی زنی پیامبر شود

در جلسات و جامعه مردان حتی اجازه ی صحبت کردن به زن جماعت را نمی دهند و برایشان سنگین است؛ مگر برای تبلیغ دموکراسی و روشنفکریشان. چه برسد به اینکه زنی را به رسالت برای تبلیغ ِ پرستیدن تو و نشان دادن راه زندگی و شناساندن دینت به این قوم مذکر برانگیزی!

بعضی از دخترانِ  تازه ی کره ی خاکی ما، برایشان سوال می شود که چرا هیچ زنی پیامبر نشد. اما به سن سی نرسیده شکرت را می کنند که این مسئولیت را به هیچ زنی ندادی

باز هم شکرت که زن پیامبر خانه ی خود است


92/2/31
7:56 عصر

دوباره می نویسم و باز هم تبلیغ می کنم، علی رغم تصمیم گرفته شده ا

بدست قصر شیرین در دسته انتخابات ریاست جمهوری یازدهم

بسم الله الرحمن الرحیم

تصمیم داشتم دیگر در این وبلاگ مطلبی ننویسم.

و تصمیم داشتم که در این دوره ی انتخابات ریاست جمهوری در هیچ ستاد تبلیغاتی فعالیت نکنم.

اما از آنجایی که "آنچه خدا بخواهد، می شود"، باز هم وارد ماجرای فعالیت انتخاباتی-تبلیغاتی شدم و باز هم با دغدغه ی اسلام و انقلاب اسلامی و برای ادای دِین به خون شهدا.

تصمیم داشتم  به اصلح بودن یک کاندیدا یقین کنم و به او رای بدهم و همین.

اما بعد

با تمام تحقیق هایی که کردم و با بررسی تمام جوانب و با ببرسی و به شناخت رسیدن از هر 8 نفر کاندیدای ریاست جمهوری دولت یازدهم، کاندیدای مورد نظرم را انتخاب کرده ام و اتفاقا دلایلم را هم به تفصیل خواهم نوشت.



91/12/30
11:38 صبح

نوروز ِ فاطمی

بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های شخصی، نوروز 1392

بسم الله الرحمن الرحیم

امام صادق (ع): هیچ نوروزی نمی گذرد مگر آنکه ما در آن روز انتظار فرج داریم. زیرا نوروز از روزهای ماست. ایرانیان آن روز را حفظ کردند، ولی شما عرب ها آن را ضایع کردید. (بحارالانوار، ج 56، ص 119)


امسال، از دید ِ من، انشاءالله بسیار مقدس و پربرکت خواهد بود. سالی که در روزهای آغازینش، هر روز می گویم: "السلام علیک ِ یا فاطمة الزهراء، ایتها الصدیقة الشهیدة المغصوبة حقها". امسال سال ِ فاطمه(س) است. بر دل نقش فاطمه(س) و بر لب زمزمه ی فاطمه(س) دارم.


سال نو را به تمام خوانندگان محترم و گرامی ِ صفحات ِ وبلاگ ِ قصر ِ شیرین و همه ی دوستان و آشنایان تبریک عرض می کنم. به امید ظهور حضرت مهدی (عج).


اللهم عجل لفرج مولانا صاحب الزمان و فرجنا به




<      1   2   3   4   5   >>   >