سفارش تبلیغ
صبا ویژن

92/8/23
1:33 صبح

ان لقتل الحسین حرارة فی قلوب المومنین لن تبرد ابدا

بدست قصر شیرین در دسته

بسم الله الرحمن الرحیم

حدودا ده دوازده سال هست که علاوه بر هیات محله ی خودمان، هیات عشاق الحسین را محرم ها از قلم نمی اندازم.

واقعا روضه ای که خوانده می شود و ذکرهای پیوسته و طولانی که گفته می شود و طنین خاص سینه زنی مخصوص مداح گرامی حاج علی قربانعلی و سینه زن ها، در کمتر هیاتی پیدا می شود. 

عزاداری ها قبول، خیلی التماس دعا


92/7/3
7:28 عصر

معراج نه، به تاراج می روند

بدست قصر شیرین در دسته کوتاه نوشت، زمانه ی ما

بسم الله الرحمن الرحیم


در روزگاری

که زن ها در خیابان ساپورت می پوشند

لاک های شـَـبـــرنگـــــ می زنند

و در روز و شــــــبـــــــــ

مثل چـــــِــــــراغ ها

بـــرق می زنند،
 

از دامن زن

مـَـردها

به معراج که نمی روند هیـچــــ ،

به تارااااااااااااااااااااااااااااااااااج می روند ...

 



92/6/4
9:54 عصر

15 توصیه میرزا محمد اسماعیل دولابی برای زندگی

بدست قصر شیرین در دسته سبک زندگی، حاج اسماعیل دولابی

بسم الله الرحمن الرحیم

 توصیه میرزا اسماعیل دولابی برای زندگی مومنانه

http://8pic.ir/images/79382057682866350131.jpg 

1. هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.

 

2.زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.

 

 

3.اگر غلام خانه‌زادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم.

 

 

4.گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

 

 

5.موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود: یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم.آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.

 

 

6.اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیا قابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.

 

 

7.تربت، دفع بلا می‌کند و همه ی تب ها و طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت می‌شود. اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور می‌کند.

 

 

8.هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد و استغفار که می‌کنید، این چین ها باز می شود.

 

 

9.تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی وخدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و . کار محبت همین است.

 

 

10.با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند.بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.

 

 

11.خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم.

 

 

12. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راستی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.

 

 

13.ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او.هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دههی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله

 

 

14.دل های مؤمنین که به هم وصل می‌شود، آب کُر است. وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است... شخصِ تنها، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود، بلکه متنجس را هم پاک می کند.


15.هر چه غیر خداست را از دل بیرون کندر "الا"، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شودآن گاه "الله"را بگو همه ی دلت را تصرف کند

92/5/29
9:42 عصر

مجازی یا حقیقی، مسئله این است!

بدست قصر شیرین در دسته

بسم الله الرحمن الرحیم

هیچ برنامه ی مجازی و اینترنتی برایم جذاب نیست. نه جامعه های مجازی اعم از فیس بوک و فرندفید و پلاس و کلوب و ... جاذبه ای برایم دارند و نه وبگردی و خواندن مطالب این و آن. نه انواع مسنجرها و چت ها برایم جالب اند و نه سایت های تفریحی مدل به مدل. تنها دلیل آمدن گاه گاهم به نت، همین وبلاگ قصر شیرین است. آن هم که جدیدا وقتی میخواهم بنویسم چیزی در ذهن ندارم و وقتی نیستم، ذهنم پر از موضوع است.


اصلا حوصله ی وبلاگ نویسی را هم ندارم. شاید در آینده ی نزدیک با همین خانه ی کوچک و گرم مجازی ام نیز خداحافظی کنم. آدم های اینترنتی خیلی با آدمهای بیرون فرق دارند. چراکه در دنیای واقعی همه خودنگهدارند و خودِ واقعی شان را نشان نمی دهند، اما در دنیای مجازی راحت تر خُلق و خوها را به معرض دید می گذارند و همین باعث می شود که آدم های مجازی خیلی ترسناک و دریده خو به نظر می رسند. 

 

علی ایحال اگر منظور به امر به معروف و تاثیرگذاری بر جامعه است، که این امر خطیر را در جای دیگر توفیق ِ انجام داریم.(عجب جمله ی ثقیلی شد!) اگر هم مثلا قلم خوبی داریم که بهتر است تقویت شود و در جای بهتری مورد استفاده قرار بگیرد. فعلا در فکر می باشیم تا به موقع اقدامات لازم را به جهت پیمودن راه صحیح تر و اولی تر در رابطه با بحث حضور در جامعه ی مجازی انجام بدهیم.

 

والسلام علیکم، مدیر وبلاگ قصر شیرین!!!


92/5/21
7:25 عصر

اندر احوال کابینه ی پیر و تکراری

بدست قصر شیرین در دسته

بسم الله الرحمن الرحیم


از قدیم هم گفته اند، خلایق هر چه لایق.


هم وطنان عزیزم، کابینه ی پیر و تکراری ِ حضرت ِ فریدون، گوارای وجودتان.


فتنه مانند وُلت مورت جون میگیرد و هیبت زشت و کریه اش رفته رفته مثل ولت مورت رو به زیبایی می رود و سر بلند می کند.


شهید حسین غلام کبیری، شهید امیرحسام ذوالعلی، برادرانِ عزیز، شهید شدی تا همان جوان هایی که در ظاهر شبیه ات هستند به سه گروه تقسیم شوند و به فحش و فضاحت و پرده دری ِ هم بپردازند، تا نتیجه آن شود که آنها که در شهادتت بالسنتهم دست داشتند، سکان ِ این نظام ِ اسلامی را به دست گیرند.


البته مسئولان هم که کاری با تو نداشتند و ندارند وگرنه به خاطر ِ خون ِ عزیز و پاکت با هم متحد می شدند و راه ِ بُردن را برای قاتلان ریز و درشت ِ جوانان ِ بسیجی و حتی دیگر جوانان ِ این مرز و بوم که بازیچه ی این فتنه گران ِ قدرت طلب شدند و قربانی شدند مثل محسن روح الامینی ِ جوان، هموار نمی کردند.


کسانی سر برآورده اند که در ظاهر و باطن هیچ ربطی به آرمان های نظام و شهدا ندارند و اصلا هم قصد ندارم که حرفی بزنم و همین استخوان در گلو مانده و سکوت را ترجیح می دهم چرا که محرمی دیگر نیست.


بر من ثابت شد که عده ای هم هستند که در ظاهری مذهبی همان قدرت طلبی ها را دارند و هدفشان وسیله را توجیه می کند و از هر آبروبردن و دروغ گفتن و دنبال حق نگرفتن برای رسیدن به هدف دریغ نمی کنند.


آری خلایق هر چه لایق.


خدایا تو کفایت می کنی برای ما که بدون قصد و غرض و با نیت ِ صاف و برای اسلام انشالله از زمانی که خودمان را شناخته ایم، در این مملکت اسلامی بدون سیاست زدگی و تنها با دغدغه ی اسلام، زندگی کرده ایم و از دست ِ ما نیز همین بیشتر بر نمی آید. خودت فرمودی "لا یکلف الله نفسا الا وسعها".



92/5/21
12:43 عصر

زن نیستم اگر...!

بدست قصر شیرین در دسته

بسم الله الرحمن الرحیم


بین تمام موضوعاتی که این چند وقته در سرم پرسه می زد، قسمت این نوشته بود که جایی آن را خواندم و اتفاقا چقدر هم خندیدم. یعنی واقعا همچین زنانی هم وجود دارند؟!



زن نیستم اگـــــر پاے عشقم نایستم...
من از قبلھ زلیـــــخا آمدھ ام...
آنقدر عشقت را جـــــار مےزنم تـــــا خدا برایم کف بزند...
فرقے نمیکند فرشتھ باشے یا آدم...
یوسف باشے یا سلیمان
قالیچھ دل من بدون اسم رمز نـــــام تو پرواز نمےکند
زنانھ پـــــاے این عشق مےایستم...
تا ابد... نھ ... تاھمـــــیشھ...


92/5/8
4:23 عصر

دولت ها و رهبری ِ امام خامنه ای

بدست قصر شیرین در دسته

بسم الله الرحمن الرحیم

رسم است که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در آخر دوره هشت‌ساله‌ی رؤسای جمهوری اسلامی ایران، دیداری خاص با رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت برگزار می‌کنند. دیداری که شاید بهترین نام برای آن دیدار «بدرقه» باشد. این دیدارها که تا کنون در سال‌های 76، 84 و 92 برگزار شده است.

تفاوتی در سخنان مقام معظم رهبری در مراسمات بدرقه روسای جمهور وجود دارد که توجه به آن خالی از لطف نیست.تفاوتی که توجه نویسنده را جلب نموده این است که مقام معظم رهبری در مراسم بدرقه دکتر احمدی نژاد بر خلاف مراسم بدرقه آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی تعریف و یا تمجیدی از شخص رئیس جمهور ننموده اند و فقط از تلاش های دولت قدردانی کرده اند و به طور خاص از شخص دکتر احمدی نژاد مطلبی را بیان نکرده اند.

تعریف مقام معظم رهبری از شخص آقای هاشمی رفسنجانی در مراسم بدرقه دولت ششم

بدرقه دولت هاشمی

بخش قابل توجّهى از این، به خصوصیّات شخصِ آقاى هاشمى برمى‌گردد؛ یعنى واقعاً برخى از خصوصیات در ایشان هست که تأثیر تام و تمامى در این موفّقیتها داشته؛ از قبیل برخوردارى ایشان از روحیه کار - پرکارى - روحیه ابتکار و نوآورى و ورود در میدانهاى جدید و ناپیموده، همّت بلند در امر سازندگى و نترسیدن از طرحهاى بزرگ و اقدام کردن شجاعانه در مورد کارهاى بزرگ، شیوه مدیریّت باز که در ایشان وجود داشت و این به همکاران ایشان امکان مى‌داد که ابتکار و تلاش خودشان را به کار بیندازند و از آن استفاده کنند.
 
ایمان عمیق به توانایى خود نیز نقش زیادى داشت. همچنین هوشمندى در شناخت مسائل و مضایق و پیدا کردن راه حلها، بخشى از خصوصیاتى است که بلاشک مؤثّر بود.


جناب آقاى هاشمى، به عنوان یک روحانى انقلابى، کارآمد، متدیّن و متعبّد، براى مردم ما مطرح هستند و این خصوصیّاتى است که در ایشان هست.


بنده دائماً شما را در طول این سالهاى متمادى دعا مى‌کردم؛ شخص آقاى هاشمى را به نام و حداقل در هر شبانه‌روزى یک مرتبه - و بیش از این - و شما را نیز همین طور، معمولاً دعا مى‌کردم. باز هم دعا خواهم کرد. امیدوارم ان‌شاءاللَّه خداوند به شما توفیق دهد، بتوانید کارهایى را که در آینده بر عهده‌تان است، به بهترین وجهى انجام دهید و کسانى هم که خواهند آمد، بتوانند دنباله این کارها را بگیرند.


تعریف مقام معظم رهبری از شخص آقای خاتمی در مراسم بدرقه دولت هشتم

بدرقه دولت خاتمی

در سالهاى گذشته من شاهد تلاش پُرحجم و جدى جناب آقاى خاتمى و شما برادران و خواهران در همه‌ى زمینه‌ها بودم؛ این چیزى است که ما باید آن را نعمت بزرگى از نعم الهى بدانیم.


لازم است از شخص جناب آقاى خاتمى هم صمیمانه تشکر کنم. این را به شما دوستان بگویم، به خود ایشان هم شاید بارها گفته‌ام؛ در طول هشت سالى که ما با ایشان به‌طور مستمر و مداوم در ارتباط بودیم، رفاقت و صمیمیت ما با ایشان روزافزون بوده؛ خدا را شکر. الان پیوند عاطفى و محبت‌آمیزى که بین بنده و آقاى خاتمى هست، از آنچه در هشت سال پیش بوده، بمراتب مستحکم‌تر است؛ و این ناشى از خصوصیاتى است که من در این مدت در ایشان حس کردم. تدین و پایبندى و نجابت و روحیه‌ى نجیب ذاتىِ ایشان واقعاً جزو امتیازات و خصال برجسته در ایشان است. ایشان در این مدت تلاش متراکمى انجام دادند؛ ما شاهد بودیم و مى‌دیدیم. در مقاطع زمانى مختلف، کشور و دولت و مسؤولان با حوادثى مواجه شدند، و ایشان در یکى از حساس‌ترین مراکز این مواجهه قرار داشتند و صبر و تحمل کردند؛ ان‌شاءاللَّه خداى متعال اجر این صبر و تحمل را خواهد داد.


در میان خصوصیات ایشان، اگر من بخواهم روى یکى از آنها تکیه کنم، این است که ایشان در همه‌ى این مدت، دشمنانى را که کمین کرده و خیز برداشته بودند، ناامید کردند. خیلى‌ها از سال 76 - از اول تشکیل این دولت - مى‌خواستند آقاى خاتمى را در موضع مقابله و مواجهه‌ى با نظام قرار دهند؛ خیلى هم تلاش کردند؛ ما شاهد بودیم. البته ریشه و مبنا و سلسله‌جنبان این تلاشها در بیرون از این مرزهاست؛ منتها کسانى هم متأسفانه همان انگیزه‌هاى فاسد و پلید را در داخل انعکاس مى‌دادند. خیلى تلاش کردند، اما آقاى خاتمى حقیقتاً مقاومت کردند. آن روزى که ایشان اعلام کردند وقتى مى‌گویم «جامعه‌ى مدنى»، مراد من مدینةالنبى است - که اتفاقاً دیروز یا پریروز در یکى از صحبتهاى ایشان من این را خواندم - خیلى خلاف انتظار بعضى‌ها شد؛ لذا به ایشان حمله کردند و فشار آوردند.


من همیشه در این مدت شماها را دعا کرده‌ام. آقاى خاتمى را حداقل در هر شبانه‌روز یک بار دعا کرده‌ام؛ یعنى در تمام این مدت شاید هیچ شب و روزى نبوده که من شخص ایشان را دعا نکنم. بقیه‌ى مسؤولان و دیگران را هم همیشه دعا کرده‌ام و باز هم دعا خواهم کرد.


تعریف مقام معظم رهبری از دولت آقای احمدی نژاد در مراسم بدرقه دولت دهم

بدرقه دولت احمدی نژاد


آنچه که من امروز باید به دوستان عرض کنم، در درجه‌ى اول خداقوّتى است؛ ان‌شاءالله که خسته نباشید. هشت سال کار کردید، تلاش کردید، کارهاى خوبى انجام گرفت، تحمل زحمات کار شبانه‌روزى را شماها نشان دادید؛ یعنى دیده شد، احساس شد، همه فهمیدند که رئیس جمهور محترم و همکارانشان در دولت حجم کارشان بسیار بالا و پرشتاب نسبت به همه‌ى دوره‌هاى دیگر بود و هست؛ این نقطه‌ى برجسته‌اى است که نباید این را نادیده گرفت.


یک نکته‌ى دیگر هم که در مورد این دولت در طول این هشت سال مورد نظرم بود و بارها هم به آن اشاره کردم، این است که این دولت بحمدالله توانست شعارهاى انقلاب را سر دست بگیرد و به آنها افتخار کند و آنها را در جامعه مطرح کند.


 این دولت این شعارها را مطرح کرد، برجسته کرد، سر دست گرفت، به آنها افتخار کرد؛ در مجامع جهانى، احساس شرم از انگیزه‌هاى انقلابى و از اهداف انقلابى و از شیوه‌هاى انقلابى نکرد؛ این خیلى کار بزرگى بود.

 

منبع:  وبلاگ محی الدین اله دادی

 


92/4/31
1:3 صبح

دوستی ِ مهاجرین و انصار

بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های شخصی، مهاجرین و انصار در صدر اسلام و در انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

چقدر خوب بوده که در صدر اسلام، وقتی مسلمانان از مکه به مدینه هجرت می کنند، مدینه ای ها که به انصار معروف شده بودند با مکه ای های هجرت کرده که به مهاجرین معروف شده بودند، مهربان بودند و آن ها را در بین خودشان جا داده بودند. در مالشان آنها را شریک کرده بودند و در بین خانواده و اقوامشان آنها را جایگاه داده بودند. چقدر خوب بوده که انصار، مهاجرین را دوست و رفیق خود به حساب می آوردند و حتی بیشتر از دوستان مدینه ایشان با آنها مهربان بودند و ابراز دوستی و صمیمیت می کردند و اینها همه به خاطر وجود مبارک حضرت محمد صلی الله علیه واله و آموزش های ایشان بود.


در انقلاب ما هم عده ای از خانواده ها یعنی خانواده ی مجاهدین و رزمندگان، در زمان جنگ مجبور به مهاجرت به مناطق جنگی شدند، برعکس مردم عادی که از مناطق جنگی با عنوان جنگ زده مهاجرت می کردند و به شهرها می رفتند تا در امان باشند. این عده از خانواده های رزمندگان، در زمان جنگ که هشت سال می شد، در مناطق جنگی در سخت ترین شرایط روزگار گذراندند و بعد از جنگ هم به دلایل شغلی و تعهد برای خدمت به اسلام و نظام جمهوری اسلامی، خانه به دوش ِ این شهر و آن شهر بودند.


ای کاش مردم ِ ما هم درک می کردند و انصار با مهاجرین مهربان بودند. مهاجرینی که در شهر ِ خود اقوام و فامیل و هزار دوست و آشنا دارند ولی در شهری که به دلیل گفته شده هجرت بدان کرده اند عموما غریب هستند. البته سالی یکی دوبار نهایتا می شود به شهر و دیار و به آغوش اقوام برگشت ولی روزهای خیلی کوتاه که سریع هم می گذرد. خدایا خودت در آیات قرآن فرمودی که بهترین پاداش ها را برای کسانی که در راهت هجرت کردند، در نظر گرفته ای و آن را وعده داده ای. از ما هم این تلاش ها و این تنهایی ها و غربت ها را قبول کن که در غیر آن خسر الدنیا و الاخرة می شویم.


لذتِ ساعاتی با اقوام و فامیل بودن و با دوستانِ شهر و دیار بودن را فقط و فقط کسی درک می کند که در بین غریبه ها و در شهری دیگر مانده باشد. هر چقدر هم در جمع باشی باز هم غربت را حس می کنی.


داستانِ صله ی رحم را فقط آن ها که اجبارا از رحم دور مانده اند، میفهمند و دوستی و مهربانی مهاجرین و انصار را فقط هر که در شرایط مهاجرین باشد، درک می کند. خدایا ما که با سیلی صورتمان را سرخ نگه داشته ایم، ولی تو از دلِ همه با خبری و إنه علیم بذات الصدور".



92/4/10
8:24 عصر

تو لاک!

بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های شخصی، گرفت و گیر شخصی

بسم الله الرحمن الرحیم

گاهی وقت ها آنقدر دل انسان می گیرد که واقعا هیچ درمانی برایش پیدا نمی شود. آنقدر حس بدی برای انسان به وجود می آید که حتی در بینایی خود هم دچار اشکال می شود. انگار همه جا تیره و سیاه به نظر می رسد. دردی که معمولا طولانی مدت می شود. گاه ساعت و گاهی بدتر از آن روزها به طول می انجامد. اما معمولا همان ساعتی است و بیشتر روز انسان را به خود مشغول می کند. دردی است بی درمان که ناگهان خودش خود به خود بهبود می یابد و هیچ اثری هم از خود باقی نمی گذارد. انگار نه انگار که پدر ما را درآورده بوده است. خلاصه من که نتوانستم با این مشکل کنار بیایم و البته همیشه دنبال راهی بوده ام برای غلبه ی همیشگی بر آن. خوب که فکر می کنم به این نتیجه می رسم که گویی وجودم برای تازه شدن و تجدید قوا کردن به این 10-12 ساعت تو لاک بودن ِ هر از گاهی نیاز ِ مبرم و حیاتی دارد!


92/4/9
3:11 عصر

دوره ت تموم شده مربی!

بدست قصر شیرین در دسته گپ دخترانه، ورزش، باشگاه

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز دو تا مهمان با خودم به باشگاه بردم. دو ساعت ورزش شد دو ساعت و نیم، به دلیل اینکه یک سره باید برایشان در مورد دستگاه ها و کارکردشان توضیح میدم. آخرش دیگر مرا "مربی" صدا می کردند. یاد لقب معروف پرویز پرستویی در فیلم سینمایی "آژانس شیشه ای" افتادم. هر بار صدایم می کردند با خودم می گفتم" مربی، دوره ت دیگه تموم شده" بعد سریع می گفتم: عمرا تموم شدنی نیست!

دو تا مهمان خیلی با مزه! یکیشون به "تخته فیله" می گفت "منگنه"! یکیشون هم هر ورزشی رو که میزد بعدش میگفت: "وای مردم، دیسکم زد بیرون. له شدم!". یکیشون موقع دمبل زدن، دمبل نیم کیلویی رو دو دستی بلند کرده و میگفت من رضازاده ام، یا ابالفضل! گفتم: رضازاده بیا برو اونطرف وایسا الان دمبل رو میندازی رو سرو کله ما و اون یکی پرسید چند تا دمبل بزنم تو این حالت. گفتم: سه تا 12 برو. گفت وای زیاده من دوست ندارم! گفتم: دوست داشتنی نیست که. باید بری دیگه. و هی کِرکِر میخندیدیم!

خلاصه امروز به قول خودشون ورزش من را هم خراب کردند. اوضاع حنده بود تا ورزش!

توصیه امام خامنه ای به جوانان: "تحصیل، تهذیب، ورزش"......> داشته باشید جهت خالی نبودن عریضه!


<      1   2   3   4   5   >>   >