سفارش تبلیغ
صبا ویژن

89/7/5
1:41 عصر

مصاحبه من با خانم مرضیه علیخانی، از امدادگران جبهه

بدست قصر شیرین در دسته مصاحبه های من، خانم مرضیه علیخانی

بسم الله
مصاحبه من با خانم مرضیه علیخانی، یکی از زنانِ جهادگرِ حاضر در محاصره سوسنگرد، که برای مجله الترونیکی چارقد انجام شده است. پیشنهاد میکنم حتی یک خط آن را هم از دست ندهید. یکی از بی نظیرترین صحبت هایی است که تا کنون از نسل قبل از خودم شنیده ام.

خانم مرضیه علیخانی متولد سال 1341 می باشند. در سالهای 66 تا 69  در حوزه علمیه  مشغول به تحصیل بوده اند. در سال 75 در رشته حقوق از دانشگاه شیراز فارغ التحصیل می شوند و در حال حاضر وکیل پایه یک و همچنین مشاور رئیس دانشگاه شیراز؛ جناب آقای دکتر مؤذنی در امور بانوان می باشند. در دی‌ماه سال 60 ازدواج کرده و الان دارای چهار فرزند هستند..

در زمان انقلاب چه فعالیت هایی داشتید؟
 زمان انقلاب 16 سال داشتم و کلاس دوم دبیرستان بودم. مثل همه مردم در راهپیمایی‌ها و تجمعات مدرسه شرکت می‌کردم و در ساماندهی راهپیمایی‌ها حضور فعال داشتم.

چند ماه جبهه بودید؟ کجاها رفتید؟ چه اتفاقاتی افتاد؟
بلافاصله بعد از تشکیل اولین گروه‌های جهاد سازندگی در سال 58 ، عضو شدم و خدمات پزشکی بهداشتی درمانی برای روستاها انجام می دادم.  در شهریور ماه سال 1359 که جنگ شروع شد تازه دیپلم گرفته بودم. در آن زمان به کمیته  امداد درمان  و جهاد مراجعه کردم و درخواست اعزام و حضور در جبهه کردم. در مهر ماه 1359 از طریق کمیته امداد درمان جهاد سازندگی به منطقه اعزام شدم.

18 مهر ماه وارد اهواز شدم اوایل جنگ بود. اوج درگیری‌های نظامی در مناطق اهواز آبادان و خرمشهر.  تا خرداد ماه 60 چند ماه اهواز بودیم. در اهواز در ستاد پشتیبانی جهاد، کارهای خدماتی انجام می‌دادیم. سریع وارد بیمارستانمان نکردند. حدود یک ماه در  ستاد پشتیبانی جبهه در اهواز ماندیم که با اصرار خودمان و  یکی دیگر از دخترها، ما را به سوسنگرد فرستادند.


 آبان‌ماه همزمان با دهه اول محرم بود. یک ماه اول در اهواز، فعالیتمان بیشتر خدمات پشت جبهه بود. تدارکات و آماده‌سازی آذوقه، برای تهیه و تعمیر لباس‌های رزمنده ها  و کلا کارهای پشتیبانی انجام می دادیم. در ستاد پشتیبانی استان فارس، شش نفر بودیم. سه نفر به سوسنگرد، منتقل شدند و سه نفر هم به آبادان. به اهواز که اعزام شدیم سوسنگرد در محاصره بود و وضعیت منطقه خوب نبود. به اصرار خودمان از بیمارستان اهواز به بیمارستان سوسنگرد اعزام شدیم.


چند روزی از آزادسازی سوسنگرد گذشته‌بود و تقریبا منطقه آرام بود. اما مجددا حملات دشمن شروع شد و  مجددا منطقه محاصره شد و قبل از محاصره ما به دلیل حملات دشمن و بیم اسارت منطقه را ترک کردیم و به اهواز برگشتیم. در سوسنگرد کار امداد و نجات انجام می دادیم. رزمنده‌هایی که در مناطق اطراف مجروح شده بودند و می‌آوردند یا افرادی که در روستاهایی که بمباران شده بود و مجروح بودند را می‌آوردند، ما هم در کنار کادر پزشکی بیمارستان به پرستاری از این مجروحان می پرداختیم.

روز سوم چهارم بعد از شدت حملات دشمن، کارهای ما هم خیلی سنگین‌تر شده بود. یک هفته سوسنگرد بودیم مجددا به اهواز برگشتیم. در اهواز در بیمارستان های سینا و گلستان و فجر اسلام به کار امداد و نجات مشغول بودم. یکی دو بار هم به آبادان منتقل شده بودیم و دوباره اهواز برگشتیم. فعالیت های امدادگری داشتیم و کارهای فرهنگی هم داشتیم.

از روابط عمومی سپاه، تراکت‌های تبلیغاتی می‌گرفتیم و در بیمارستان پخش می‌کردیم. مناسبت‌های خاص را جشن می‌گرفتیم و برنامه می‌گذاشتیم. شب های جمعه دعای کمیل داشتیم. مراسم دعای توسل و زیارت عاشورا می گرفتیم.  مراسم‌ها و فعالیت‌های تبلیغاتی هم برای مجروحین بود و هم برای پرسنل بیمارستان. خرداد سال 60 به شیراز برگشتم. دی ماه سال 60 ازدواج کردم و مجددا با همسرم به اهواز برگشتیم. ایشان جبهه بود و من هم در اهواز در ستاد پشتیبانی جبهه فعال بودم.

پس باید خاطرات زیادی داشته باشید.
بله؛ چند روزی که سوسنگرد بودیم همه اش خاطره بود. یعنی مسائل و اتفاقاتی که می افتاد برخوردهایی که با رزمنده ها داشتیم همه به یادماندنی است و مکتوب شده است. مخصوصا خاطرات چند روز محاصره سوسنگرد برایم همیشه به‌یاد ماندنی‌است و به‌جرأت می‌توانم بگویم که مسیر زندگی من را همان خاطرات و همان روزها مشخص کرده است.
در محور معنویت و صحنه‌های ایثار و فداکاری دختران زمان جنگ، چیزی هست که شما شاهد بوده باشید و بخواهید برای خوانندگان نشریه بفرمایید؟
حضور خواهران در جبهه برای رزمنده‌ها نقش مثمرثمری داشت. رشادت و ایستادگی  زن‌ها را که می‌دیدند دلگرم می‌شدند و رزمنده‌ها از حضور و فعالیت‌های خواهران در پشتیبانی جبهه و در بخش امدادرسانی روحیه می گرفتند.
در هشت سال دفاع مقدس زنان، درس‌هایی دادند که هیچ کس انتظار انجام آن‌را نداشت. زنان در زمان جنگ ثابت کردند که زن مسلمان صاحب توانایی‌هایی‌است که می تواند معرف پایگاه و جایگاه زن در اسلام باشد. در زمان جنگ و هشت سال دفاع مقدس دیدیم که اگر مردان در عرصه نبرد و رویارویی با دشمن فعال بودند زنان در سه محور فعال بودند.

اول حضور مستقیم زنان در جبهه پشتیبانی و جبهه  خدمات رسانی ، دوم فعالیت هایشان در  امداد رسانی بود و سوم دختران و زنان بسیاری بودند که در روستا یا شهر خود تا آخرین لحظه جنگیدند و بعضا اسیر یا شهید یا مجروح شدند. دیدن دختران جوانی که به دور از ترس و واهمه از مرگ و معلولیت در زیر بمباران و انفجار  توپ و خمپاره  به فعالیت و امداد رسانی مشغول بودند روحیه رزمندگان خسته را تقویت می کرد.

 

چه شباهت‌هایی بین دختران امروزی با دختران زمان دوران دفاع مقدس می بینید؟ آیا آن روحیه ایمان و رشادت و پشتیبانی در دختران کنونی هم هست؟

ارزش‌هایی که ما به آنها معتقد بودیم باعث می‌شد که ما علاقمند و پی‌گیر به مسائل انقلاب و اسلام و نظام باشیم. در دختران امروزی هم در بین دانشجوها، مذهبی‌ها و هیئتی‌ها، ایده‌ها عالی‌است. دیدگاه عالی‌است. ما خیلی از مسائلی که مورد توجه جوان‌هاست، برایمان مهم نبود.

روزمرگی‌هایی که الان خیلی‌ها درگیرش هستند، مهم نبود. مسئله لباس و مُد مطرح نبود. لباسمان باید فقط حجاب می‌داشت. اما امروز حتی دختر مذهبی هم  میخواهد روی مُد باشد. لباس‌هایش با هم سِت باشند. برای خیلی از مذهبی‌ها روی مُدبودن اولویت است.

اگر جنگ بشود یا شرایط کنونی عوض بشود و در حالت اضطرار و آماده‌باش قرار بگیریم آیا فکر میکنید اولویت همین قشر از بچه های مذهبی ممکن است عوض بشود؟ امکان دارد که تنها اولویت و دغدغه‌شان بشود دفاع از کشور و نظام و انقلاب؟

در همان زمان 15-16 سالگی دوستان ما سرگرمی‌های دیگری داشتند که برای ما جذاب نبود. ما دوست داشتیم یک سری فعالیت‌هایی داشته باشیم که واقعا نقش مثبت داشت و می خواستیم مثمرثمر و سودمند واقع بشویم.  الان هم باید دید هر کس چقدر می تواند از خودش مایه بگذارد. مقایسه کنیم ببینیم آیا بچه‌های امروز هم حاضرند از خودشان مثل جوان‌های آن زمان مایه بگذارند یا فعالیت هایشان در حد فعالیت‌های روزمره و در حد نشست و سمینار و همایش هست؟
 

آیا اگر موقعیتش باشد حاضرند خودشان رو به آب و آتش بزنند؟ یک وقت میبینی یک برنامه‌ای‌است ودر حالت عادی انسان مشتاق هست به انجامش. اما در حالت اضطرار چه؟ آیا حاضرند؟ مثلا ما آن‌موقع با گروهک‌ها درگیر می‌شدیم و از اسلام دفاع می‌کردیم. الان هم همین شرایط هست. خیلی از مذهبی‌ها هستند که در مسائل اجتماعی و سیاسی دخالت نمی‌کنند و وارد نمی‌شوند. الان هم میتوان تشخیص داد که هر کس چقدر حاضر است از ایده و خواسته‌های شخصی خودش برای حفظ انقلاب و نظام و اسلام، بگذرد.



دختران امروز چگونه می توانند این علاقه و آرمانگرایی را در خودشان به وجود بیاورند. این بصیرت را در خودشان به وجو بیاورند که اگر شرایط عوض شد و نیاز بود مثل شماها مرد میدان باشند؟

روی خودشان کار کنند. از نظر اخلاقی روی خودشان کار کنند. مثلا مساله حجاب که الان مطرح است. الان بدحجابی است آن زمان بی‌حجابی بود. انقلاب شد که بلافاصله همه چیز عوض نشد. در اداره‌ها و بیمارستان‌ها، هنوز پرسنل بی‌حجاب بودند. ما که حجاب داشتیم را مسخره می‌کردند. این‌گونه فشارها روی ما بود، ولی ما تحمل می‌کردیم، هیچ تأثیری این حرف‌ها روی ما نداشت. برای خودمان حل کرده بودیم. اصلا کسر شأنمان نمی‌شد. در اوج بی‌حجابی ما حجاب داشتیم، از اسلام و حجابمان دفاع هم می کردیم.

ما مقید بودیم به تقوای چشم. معتقد بودیم که این چشممان همه جا را نگاه نکند. این چشممان هر چیزی را نبیند. هر جایی نچرخد. چون چیزی که از کانال چشم وارد ذهن شود، روی ذهن انسان تأثیر می گذارد. دیگر ذهن نمی‌تواند آمادگی برای  مسائل معنوی داشته باشد. واقعا مقید بودیم به تقوای چشم.

ما مقید بودیم به تقوای چشم که حتما این مساله را رعایت بکنیم. در برخورد با نامحرمان حتما حریم را حفظ می‌کردیم. اما این الان یک چیز بی‌مفهومی‌است بین قشر جوان. بازگو شود خیلی‌ها حتی از قشرهای مذهبی می‌خندند. ما به حریم خیلی مقید بودیم.

مورد دیگر مسأله کنترل زبان بود. روزه سکوت می‌گرفتیم. خودمان را تعلیم می‌دادیم که همه حرفی نزنیم. مورد بعدی نماز بود. نمازهای با سجده‌های طولانی که زن‌ها و دخترها آن‌زمان به‌جا می‌آوردند، همه در جهت انتخاب درست و در راه راست قدم گذاشتن تأثیر داشت. خودسازی از نظر ما اولویت اول بود که مهمترینِ آن، کنترل زبان و کنترل چشم است.

ما باید مساله حیا و عفاف را در نظر داشته باشیم. محجبه بودن به ظاهر، اما بدون در نظر گرفتن حیا و عفاف در گفتار، ارزش چندانی ندارد. اما اگر ما حیا و عفاف در رفتار را بپذیریم، حدود و حریم رو بپذیریم و ظاهر محجبه هم داشته باشیم؛ این مثمر ثمر است. این ارزش دینی دارد. اصل مطلب، حفظ حریم زن و مرد است.

یعنی زن باید طوری  رفتار کند که نگاه فرد مقابل، نگاه به قدرت انسانی او، نگاه به طرز تفکر او و نگاه به اندیشه او باشد. اگر نگاه بخواهد به یک نگاه دیگری تبدیل شود؛ خود زن باعث شده است. این یا از جانب رفتار خودش است و یا به دلیل رعایت نکردن مسأله حجاب است.



حالا که بحث به حجاب کشید، فکر می کنید نقش حجاب در ایجاد روحیه حماسی در مردان چگونه بوده است؟

من این را آن‌زمان به‌عینه می دیدم. آن‌زمان حجاب هنوز در جامعه مرسوم نبود. اما ما آن‌زمان که در جبهه در بیمارستانهای مرزی حضور پیدا می‌کردیم مشخصه‌ی ما حجابمان بود. آنجا مشخصه نیروهای امدادی حجابشان بود. روسری یا مقنعه های اسلامی با حجاب کامل و مانتو و شلوار می‌پوشیدند و این‌ها را به عنوان خواهر می‌شناختند. بقیه پرستار‌ها و پرسنل بیمارستان‌ها، آن‌زمان کلاه داشتند. و در اوایل جنگ، حجاب خاصی نداشتند. 

تا اینکه مرحوم شهید رجایی در سال 60 حجاب را اجباری کرد. در حدی که روسری‌های معمولی می‌زدند. ولی اوایل جنگ عده‌ی  زیادی از پرسنل بیمارستان حجاب نداشتند و پوششان پوشش قبل از انقلاب بود.

ما را به عنوان خواهر می شناختند. به خاطر دارم در بیمارستان سوسنگرد رزمنده ای بود که مجروح بود و حدودا 24_25 ساله بود. هر دو پایش از زانو قطع شده بود و به پوسته‌ای آویزان بود. وقتی داخل بیمارستان آوردندنش فریاد می‌کشید و یا حسین می‌گفت. می‌گفت یا حسین من هیچ وقت نمی‌توانم عطش تو را درک کنم. چون خونریزی شدید داشت و تشنه بود فقط می‌توانستیم دهانش را با گازِ خیس، نمناک کنیم و نمی‌شد به او آب دهیم.


 آن‌زمان من 19 ساله بودم. من نزدیک او که شدم گفت خواهر، ما فقط به خاطر شما داریم می‌جنگیم. به خاطر حجاب شما. حجابت را حفظ کن. به‌خاطر خدا به همه‌ی زن‌ها بگو حجابشان را حفظ کنند. من دو فرزند دارم دلم می خواهد بچه‌هایم مثل شما تربیت شوند. محجبه باشند. در مسئله دارو دادن یا آمپول‌زدن،عده ای از رزمنده‌ها اعلام می‌کردند ما نمی خواهیم پرستار‌ها به ما دارو بدهند به خواهرها بگویید بیایند. چون پرستارها اکثرا حجاب درستی نداشتند؛ رزمنده‌ها  سختشان بود.


 احساس می کردند ارتباط با پرستارها و هم‌کلام شدن با آن ها چون حجاب نداشتند برایشان گناه محسوب خواهد شد.  مسئله این بود که بچه‌های رزمنده،  مسئله حجاب برایشان خیلی مهم بود و حتی پیام‌رسانی به خانواده‌هایشان و دیگر خواسته‌هایشان را به خواهرها که محجبه بودند، می‌سپردند.  از طرفی از حضور خواهران محجبه، روحیه می‌گرفتند.

در بیمارستان‌ها قشر پزشکی  و امدادی که اعزامی می‌آمدند محجبه بودند. حجاب در روحیه رزمنده‌ها خیلی تأثیر داشت. خود حجاب می شود عاملی برای رفع حجاب. رفع حجاب بین  خدا و بنده. ارتباط بهتر با خالق. ظاهر و باطن روی هم تأثیر دارند. ظاهر نمودی از باطن انسان است. اگر دل پاک باشد کلام خدا رویش اثر می کند که گفته حجابتان را حفظ کنید و در عمل هم می آید.
می گویند جهاد بر زن واجب نیست، پس تکلیف زن در جنگ چیست ؟
جهاد به زن واجب نیست یعنی حضور و رویارویی با دشمن به زن واجب نیست. در تاریخ اسلام از صدر اسلام آنچه می‌بینیم در تمامی جهات زنان در کنار مردان بوده‌اند. حضور زنان را در تمام جنگ‌ها می‌بینیم. صفیه، عمه گرامی  پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، در یکی از جنگ‌ها سر یک یهودی را جدا کرد. و  زنی به اسم ام‌عماره، دشمنان زیادی را به هلاکت رسانید.
 نصیبه، یکی از زنان صدر اسلام زمانی که در جنگ احد مردان برای جمع آوری غنائم رفتند؛ او یکی از ده‌نفری بود  که از جان پیامبر دفاع کرد و برای حفظ جان پیامبر شمشیر زد و شانه‌اش هم مجروح شد و همیشه افتخار می‌کرد که در راه پیامبر مجروح شده‌است. نقل می‌کنند که پیامبر وقتی آمد مدینه کسی را فرستاد تا حال نصیبه را بپرسد. نصیبه از پیامبر خواست تا دعا کند که او در بهشت همنشین پیامبر باشد و پیامبر هم این دعا را در حقش کردند.

درجنگ خودمان، هم زن‌ها حضور فعال داشتند. اگر مردها فقط در عرصه رویارویی با دشمن حضور داشتند، زن‌ها در عرصه‌های مختلف فعال بودند. راهی‌کردن هر رزمنده به جبهه، مادری که اینطور تربیتش کرده بود و به جبهه فرستاده بود. الان هم مادرها باید فرزندانشان را طوری تربیت کنند که روحیه دلاوری و ایثار و گذشت داشته باشند. همسرانشان که صبوری کردند. اکثر این همسران تازه عروس بودند و یا یکی، دو بچه کوچک داشتند. و این زنان واقعا صبوری کردند و ایستادگی و مقاومت کردند.


 همسرانشان را به جبهه می‌فرستاند و از مال و بچه‌های همسر هم نگهداری می‌کردند. زنان امروز هم باید همین‌گونه باشند. آمار طلاق در سالهای 60 تا 62 به حداقل رسیده بود.  زن‌ها آن‌موقع به شوهرشان دلبسته بودند اما اسلام را و دفاع از اسلام را واجب‌تر می‌دانستند. پای شوهر و زندگیشان هم می‌ایستادند. طلاق به حداقل رسیده بود چون معیارهای انتخاب همسر در آن زمان در بین جوانان، فقط معیارهای اسلامی بود. اما الان آمار طلاق بالاست.

دلیلش هم اول انتخاب بر اساس معیارهای ناصحیح و غیراسلامی‌است و دوم به دلیل دلبستگی‌های زوج جوان به حاشیه‌های زندگی و دلبستگی‌های غیر خدایی و غیر الهی است.

این تفاوت‌ها بین دخترانان آن‌زمان و دختران کنونی هست اما رسیدن به نقاط مثبت و قوت جوانان آن‌زمان، هدف دست‌نیافتنی نیست. امام‌خامنه ای در صحبت‌های اخیرشان فرمودند که جوانان امروز اگر ایمانشان از جوانان نسل گذشته بیشتر نباشد نمیتوان گفت کمتر است. اما این ایمان باید پرورش پیدا کند و به عرصه زندگی کشیده بشود. برای ازدواج، معیارها باید معیارهای آن دوران باشد. مسئله مادی برای ما معیار نبود. فقط رضای خدا و معیارهای اسلام مهم بود.


 علیرغم اینکه به زن جهاد واجب نبوده اما کوتاهی هم نکرده است و در کنار مرد و حتی موفق تر از مرد هم بوده‌است. در تاریخ اسلام هم هیچ‌گونه ممانعتی از جانب پیامبر و آقا امیرالمؤمنین برای حضور زنان در جامعه و در جبهه و در مسائل سیاسی، اجتماعی نمی‌بینید. منع که نمی کردند هیچ، تشویق هم می‌کردند. زن، مادر شهید و همسر شهید  بوده‌است و در عین حال فعالیت‌های پشتیبانی جبهه و فعالیت‌های امدادی هم داشته است.



شما با رعایت چه مسائلی در جبهه حضور پیدا کرده بودید؟ دختران امروز با حفظ چه مسائلی در جامعه حضور پیدا کنند؟ همرزمان شهیدتان اگر زنده بودند از دختران امروز چه می‌خواستند؟
انسان ارتباط بین خودش و خدا را باید تقویت کند. هر گونه فعالیتی می کند ببیند خدا از این عملش چقدر راضی‌است. وقتی انسان در مسیر رضای خدا قدم می‌گذارد از آن‌طرف سعی می‌کند عملی که او را از خدا دور می‌کند انجام ندهد. دختران امروز هم باید وظیفه انسانی اسلامی‌شان را رعایت کنند. امام خمینی گفت امت ما از امت صدر اسلام برترند. چون آنها پیامبر بینشان بود و از اسلام دفاع و اسلام را یاری می‌کردند اما مردم ما پیامبر را ندیدند اما از اسلام دفاع می‌کنند. این یک ارزش است که یک کشور داعیه‌وار اسلام شده و چشم همه جهان به این کشور دوخته شده‌است.
 با توجه به زن‌بودنم یک سری محدودیت‌هایی داشتم که این را رعایت می‌کردم و فعالیت می‌کردم. خطرات بود. در سوسنگرد بیم اسارت بود. اما خواست خدا و دعای خانواده حفظمان کرد. آن‌زمان اگر جنگ بود جنگ الان خیلی خطرناک‌تر است. به عنوان یک انسان مسلمان وظیفه داریم این ارزش ها را حفظ کنیم.


 

چگونه؟
 اینکه اول خودمان به این ارزش‌ها معتقد بشویم و بعد در خودمان ارزش‌ها را حفظ  کنیم. بعد الگوی عملی برای دیگران بشویم. انقلاب ما صرفا عکس شهید و خیابان به اسم شهید نمی‌خواهد. شهید این را نمی‌خواهد. شهید راهش را میخواهد. شهید ارزش‌ها را می‌خواهد. شهید در حین خونریزی شدید ناشی از مجروحیت قبل از شهادتش فریاد می کشد، حجابتان را حفظ کنید. این حجاب را باید در همه مسائل تعمیمش داد.

شهید این را میخواهد. بسیجی همه جا دیده نمیشود. بسیجی به هر مجلسی نمی‌رود. دختر مسلمان، چشمش هر جا نمی‌چرخد. دختر مسلمان هر حرفی به زبانش نمی‌آید. دختر مسلمان ارزشش همان ارزشی هست که خدا برای حضرت زهرا سلام الله علیها قائل است انشاءالله. با اینها در هر جبهه‌ای می‌شود ایستادگی کرد.



نقش زنان و دختران امروز در مقابله با جنگ نرم چیست؟
دشمن میخواهد قداست فرهنگ اسلام را از بین ببرد. اول خودشان به ترفندها و شیوه‌های دشمن آگاهی پیدا کنند و بعد آگاهی بدهند. پایداری فرهنگی و ثبات فرهنگی الان مهمترین مسئله است. زن نقشش در این زمینه خیلی زیاد است. مادر اگر مادر صالح و با حیا و عفیفی باشد فرزندی که در دامن این مادر پرورش پیدا میکند فرزند صالحی خواهد بود. دشمن هم الان این را خوب فهمیده است.

بیشترین تلاش دشمن الان روی قشر زنان هست. استفاده ابزاری از زن می‌کند. اینطوری که برای زن‌ها برنامه دارد برای مردان ندارد. پس دشمن تمام توانش را آورده روی این مقوله گذاشته است که از زن برای انحطاط و انحراف جامعه، استفاده ابزاری بکند. اگر دشمن این برنامه را دارد اجرا می‌کند ما هم باید برخورد مناسبی داشته باشیم. امروز دشمن همه توانش را برای نتیجه‌گرفتن روی این روش و جنگ نرمی که شروع کرده ، گذاشته‌است.

مُرداکِ یهودی از مسئولان شبکه فارس‌نیوز فارسی‌وان، اعلام کرده که بقا و ثبات خانواده در ایران از عواملی هست که ما نمی‌توانیم در شکست جامعه ایران و نظام ایران موفق باشیم.  گفته‌است که سه‌سال به من مهلت بدهید من کاری میکنم که ثبات خانواده در ایران دچار تزلزل بشود. فیلمهایی که نمایش می دادند اقشار معمولی را جذب خودش کرد و اینها می خواهند ارزش‌ها را بی‌ارزش کنند.

برای همه قشرها دشمن برنامه دارد. از این طرف ما زن‌ها چقدر روی فرزندانمان خودمان کار میکنیم. چقدر برنامه داریم؟ چقدر از مادران زمان جنگ در تربیت فرزندانشان الگو می گیریم. الان ارزش برای دختران در چه مسائلی است؟ وظیفه خودمان را به‌عنوان یک‌زن، یک مسلمان، بایدانجام بدهیم.

پی نوشت:

همین مطلب در حجاب نیوز


89/3/18
2:47 عصر

گفتگویی با خانم زهرا محمدی خواهر دو شهید

بدست قصر شیرین در دسته مصاحبه های من، خانم زهرا محمدی، به مناسبت روز بسیج خواهران

بسم الله
این گفتگو برای مجله الکترونیکی چارقد انجام شده است.
 تفکر بسیجی و نقش مهم دختران و زنان در جامعه امروز

همه زنانی که درراه ایمان و عقیده شان و در راه اسلام پایداری کردند، الگویی هستند برای دختران جوانی که می خواهند در راه زنده نگه داشتن آرمان هایشان فعالیت کنند.

 

به مناسبت روزی که اخیرا به اسم بسیج خواهران نامگذاری شده است، گفتگویی با خانم زهرا محمدی، خواهر شهیدان حسن (19 ساله) و حسین(21ساله) محمدی و مسئول سابق ایثارگران پایگاه بسیج شهید رحیمیان(مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام) ، جانشین سابق فرمانده پایگاه شهید رحیمیان و فرمانده فعلی پایگاه نیایش (مسجد ثارالله) داشتیم. خانم محمدی متولد سال 1345، فارغ التحصیل مقطع کارشناسی رشته علوم اجتماعی با گرایش دبیری از دانشگاه تربیت معلم تهران هستند. از سال 1367 وارد بسیج شدند و اکنون شش سالی است که عضو فعال بسیج می باشند.

 

بنظر شما اعلام روز 13 مرداد بعنوان روز خواهران بسیجی بمناسبت سالروز شهادت خانم مریم فرهانیان، بعد از گذشت این همه سال از شهادتشان، چه دلیلی دارد؟

چون دشمن توانسته است بیشتر از نظر جنگ نرم در جامعه ما نفوذ کند واقعا  چنین  ضرورتی وجود داشت که به اسم بسیج خواهران روزی را نامگذاری کنند که برای زنان کشورمان یادآور رشادت هایی باشد که زن هایی چون شهیده فرهانیان داشتند و  این روز یادواره ای باشد برای خون هایی که برای به وجود آمدن و حفظ این انقلاب  اسلامی ریخته شده است و برای اینکه نسل امروز ما با رشادت های این زنان بیشتر آشنا بشوند و برای حفظ ارزشهای انقلاب عزمشان را جزم کنند. اینکه روز شهادت ایشان به عنوان روز بسیج خواهران نامیده شد به دلیل وجود برخی خصوصیات از جمله نماز اول وقت  در ایشان بود.خانم فرهانیان برای خانواده شهدا احترام خاصی قائل بودند و حساسیت ایشان نسبت به خانواده شهدا و سرکشی ایشان به خانواده شهدا زبانزد بود و در همین راه هم به شهادت رسیدند. ایشان نمونه زن مبارزی بودند که در راه پایداری و ایستادگی بر عقیده شان و در راه دفاع از انقلاب و حفظ ارزش های اسلامی و دنباله روی راه شهدا، جانشان را تقدیم حضرت دوست کردند.

 

لزوم نامگذاری و وجود چنین روزی، برای جامعه‌ی امروز دختران ما چقدر ضرورت داشت؟

با توجه به سخنان رهبر که فرمودند فضیلت زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا، کمتر از شهادت نیست واقعا زنده نگه داشتن یاد و نام و روش و منش شهدا در حکم زنده نگه داشتن ارزشهای اسلامی مان می باشد. وقتی که ما یاد و نام آنها را به واسطه خاطرات و وصیتنامه شان زنده نگه داریم نشاندهنده پایبندی ما نسبت به ارزشهایمان است. در حقیقت شهدا یک نمونه بارزی از رشادت، از خودگذشتگی و ایثار هستند آنها تمام وجود و بزرگترین هستیشان را در راه انقلاب و حفظ ارزشهای اسلامی دادند. نامگذاری و وجود چنین روزی یاد و خاطره شهدای زن را زنده نگه می دارد و باعث آشنایی دختران امروز با روش و منش ایشان می گردد و انشالله دختران می توانند این شهدا را سر مشق و سرلوحه خود در زندگی قرار بدهند.

بنظرشما کار در زمینه‌ی انتشار زندگینامه، وصیتنامه،‌ تهیه کلیپ و فیلم از شهدا یا شهید مریم فرهانیان به دستاوردهایی که مدنظر دارید، خواهد رسید؟

حتما و به طور قطع تاثیرگزار خواهد بود. این نسلی که الان هستند شاید با این رشادت ها و این آداب و منش شهدا اصلا اشنایی نداشته باشند. با درست کردن فیلم و مطرح کردن این چنین شهدایی در جامعه، دختران ما نسبت به وجود چنین زنانی آگاه خواهند شد و با شیوه زندگی آنان که منجر به سربلندیشان گشته است آشنا خواهند شد. دختران ما با آگاهی از وجود زنان ایثاگری و الگو برداری از روش و منش آنها می توانند در جهتی قدم بردارند آنها هم  برای جامعه شان افتخار افرین شوند و الگویی شوند برای دختران نسل بعد از خود انشاءالله.

 آیا کارکردن با نسلی از دختران که دختران حماسی ا‌ی چون مریم فرهانیان را بطور عینی و عملی شاهد نبودند سخت است؟

سخت که هست و البته اختلاف فرهنگی افراد هم در سخت بودن یا آسان بودن این مساله نقش مهمی دارد. باید برنامه های بسیج برای دخترانمان جذاب باشد. روش های جذب هم باید با روز پیش برود .همانطور که دشمن در جامعه توسط سایت و فیلم و اینترنت نفوذ کرده است و روی دختران جامعه ایرانی اثرگزار بوده، ما هم باید برنامه ریزی کنیم که با همین طرح ها روی دخترانمان اثرگزار باشیم و آنها را جذب کنیم و با برنامه ریزی قوی و دقیق بر برنامه های دشمن غلبه کنیم. با تهیه فیلم و عکس و استفاده از سیات های معتبر در زمینه های فرهنگی، علمی، اخلاقی، عقیدتی و سیاسی و در درجه بعد با برگزاری همایش ها و جلسات مفید روی نسل جوان تاثیرگزار باشیم.

چطور می‌شود پیام دختران نسل گذشته را به دختران امروز انتقال داد؟

با زنده نگه داشتن ارزشهای اسلامی. یکی از روشهای زنده نگه داشتن ارزشها مطرح کردن شهدایی هست که در همین رابطه دادیم. که با مطرح شدن نام آنها در جامعه و آشنایی با فعالیت ها و روش و منش آنها در زندگی بتوانیم آنها را برای دختران امروزمان الگو قرار بدهیم.

بنظر شما مسئولان فرهنگی برای "ترویج عفاف و حجاب و مشکلات فرهنگی روز جامعه " بر طبق تفکر بسیجی، چه اقداماتی را باید انجام دهند و از کجا شروع کنند؟

من اعتقاد دارم که نباید بگذاریم زنانی که از نظر فرهنگی و عفاف و حجاب مشکل دارند و با ظاهر بدحجاب توی جامعه ظاهر میشوند همه فضاهای جامعه را پر کنند. خواهران بسیجی و مومن باید همه دست به دست هم بدهند که یک نمایشی از حضورشان را در همه ابعاد اجتماعی به نمایش بگذارند. چرا حضور زنان محجبه در پارک ها،در جاهای تفریحی و بانشاط جامعه کمرنگ است. خود حضور زنان محجبه یک تبلیغ کامل و موثر عفاف و حجاب است وگرنه هر چقدر هم ما همایش بگذاریم و یا جلسات و تجمع برای خواهران با حجابمان بگذاریم، فکر نمیکنم تاثیری بر بقیه قشر های خانم ها داشته باشد. حضور داشتن مهمترین مساله است. دیگر اینکه فرهنگ امر به معروف را باید در جامعه زنده کنیم. این باید باب شود که هر دختر یا خانم محجبه ای در هر مکانی از جامعه به یک ادم بدحجاب رسید با لحن  آرام و با حالت خوش برخوردی به او تذکر بدهد که خواهرم، دخترم حجابت را رعایت کن. مطمئنا آن خانم بدحجاب در روز دو سه مورد تذکر به او داده شود   برایش اثرگزار خواهد بود. این باید برای خانم های محجبه جامعه، تکلیفی باشد و حالت وجوب پیدا کند. از نظر فرهنگی هم باید کار بشود مثلا روی انتشار مجلات باید تجدید نظر بشود. روی جلد مجلات عکس های موجه و تاثیرگزار چاپ شود که الگوی مناسبی برای نسل جوان ما باشند. از نظر پوشش هم نباید لباس هایی که در مغازه ها برای فروش گذاشته شده جل و نامناسب باشد و با پوشش زن مسلمان تناقض داشته باشدوقتی جلوی فروش چنین البسه ای گرفته شود تولید آن هم متوقف خواهد شد و این خود یک کار فرهنگی محسوب می شود. در همه ابعاد باید روی این موضوع کار بشود هم ظاهر جامعه هم رسانه های فرهنگی هم مجلات و روزنامه ها و مطبوعات و  هم در زمینه امر به معروف و نهی از منکر.

 

 

 

چه ویژگی‌ی رو از دختری که برچسب بسیجی دارد، مدنظر دارید؟مهمترین خصوصیت یک دختر بسیجی چیست؟

اول حیا و عفاف و حجاب است که باید یک دختر بسیجی داشته باشد. در درجه دوم اگاهی های او نسبت به مسائل جامعه و بالا بردن بینش سیاسی و عقیدتی خود است و نباید نسبت به مسائل جامعه اش بی تفاوت باشد. مهمترین خصوصیت یک دختر بسیجی این است که از نظر علم و اگاهی طوری باشد که باعث افتخار جامعه و باعث سربلندی اسلام و مسلمین باشد.

الگوی یک دختر بسیجی؟

برترین بسیجی صدر اسلام حضرت زهرا سلام الله علیها، الگوی بارز زن مسلمان هستند. همینطور که جلو برویم شهدای آن زمان ها بعد از حضرت زهرا، حضرت زینب  سلام الله علیهم اجمعین را باید بزرگترین زن بسیجی عالم بدانیم. حضرت سمیه اولین شهید اسلام را که اینها در راه عقیده شان پایداری کردند و به شهادت رسیدند. . در زمان طاغوت از زن هایی که در زندان های شاه مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار گرفتند میتوانیم نام ببریم. خانم فرهانیان و همه زن هایی که در هشت سال دوران دفاع مقدس از جبهه پشتیبانی کردند می توانند برای دختران امروز الگو باشند و همه زنانی که درراه ایمان و عقیده شان و در راه اسلام پایداری کردند میتوانند الگو باشند برای دختران بسیجی و ایرانی که در راه زنده نگه داشتن آرمان هایشان فعالیت می کنند.

13- جنگ نرم که اقا فرمودند هر جوان یک افسر جنگ نرمه دخترا چه تکلیف و وظیفه ای دارند و چه کاری می تونن انجام بدن؟

من فکر میکنم نقش دختران در این زمینه بیشتره حتی نسبت به پسرا. چون دشمن الان انگشت گذاشته روی این که جامعه رو فاسد کنه دشمن. طبق این مطالعاتی که انجام شده میگن اگه میخواین روی یک کشوری تسلط پیدا کنید اون جامعه رو فاسد کنید تا بتونید به راحتی به هدفتون برسید. یک دختر بسیجی در راه مبارزه با این فساد میتونه نقش بسیارزیادی داشته باشه از نظر فرهنگی میتونه نقش یک مبلغ داشته باشه از نظر سیاسی میتونه با بالا بردن بینشش در هدایت دیگران هم مثمر ثمر باشه میتونه در رفتارو اخلاقش باعث جذب دختران جامعه بشه که بتونن او رو الگو قرار بدن . در جهت تبلیغ حجاب و مبارزه با فساد باید احساس تکلیف کنه و فعالیت کنه در این رابطه.

نقش زنان بسیجی در جنگ چیست؟

در پشتیبانی جنگ کمک میکردند با تهیه اقلام جبهه و بعضی نقش پرستاری و امدادگری را به عهده داشتند و زنان با اداره خانه و خانواده برای مردان روحیه آرامش ایجاد میکردند تا بتوانند با خیال آسوده با دشمن بجنگند. در همه عرصه ها فعالیت های لازم را داشتند و به بهترین وجه توانستند از مردان در این زمینه حمایت کنند.

شما از همسن  و سالان شهیده فراهانیان هستید، احساستان نسبت به ایشان چیست؟

آنها که شهید شدند و رفتند در حقیقت بردند و برنده شدند .اگر بخواهیم واقعا پیرو حقیقی راه آنها باشیم، بایستی هر جوری که هست انقلابمان رواحفظ کنیم. به هر روشی که بتوانیم با توجه کافی و وافی به حفظ ارزشهایمان بتوانیم انقلاب را حفظ کنیم و اگر توانستیم انقلاب را حفظ کنیم در حقیقت توانسته ایم راه شهدا را ادامه بدهیم. در غیر این صورت روز قیامت و حساب شهدا ما را بازخواست خواهند کرد که چرا این امانتی را که به شما سپردیم در حفظ و نگهداری آن تلاش نکردید و غفلت کردید.

کلام آخر شما با مخاطبان مجله الکترونیکی چارقد؟

اینکه اکنون جامعه ما نیاز به حضور دختران جوان در همه عرصه ها دارد.از ایشان دعوت می کنم که در فعالیت های فرهنگی بسیج شرکت کنند و در صورت حضور و فعالیت دختران جوان ما در عرصه های فرهنگی در جامعه، انشالله میتوان جامعه را از بسیاری از گزندها و آسیب ها و آفت هایی که دشمن در سدد است جامعه را به آنها دچار کند بیمه کرد. دختران وظیفه خود بدانند که در این عرصه ها با آگاهی بالا فعالیت موثر داشته باشند.