سلام عليکم...خوشحالم که روز عيدي با مطلبم روي لبهات خنده نشوندم...ممنون شما لطف داري خانوم..منم بهت سر ميزنم

آخه... هشت ماه کار خيلي مهمي داشته؟ دوستي که دو هفته اي يکبار حداقل، تلفني صحبت مي کرديد؟! لابد يه چيزايي بوده و يه چيزايي ميدونم که اينجوري ناراحت شدم...

خوبي از خودته خانوم..

من که خوب نيستم ولي بازم اگه منظورتون منم، منتي نگذاشتم. غرض از بازگو کردن اين داستان اين بود که بگم ما هم آدميم و دل داريم، اتفاقا دلمون براي دوستانمونم تنگ ميشه. منتها بعضي ها خيلي چيزها رو سرسري ميگيرن ظاهرا. همين!